پیچیدگی کاهش ناپذیر چیست؟دانشنامه/ ترجمه: حسنا ارشدی
پیچیدگی کاهش ناپذیر اصطلاحی است که برای تشریح ویژگیهای یک سیستم معین پیچیده به کار میرود که به موجب آن تمام بخشهای تشکیل دهندهی آن باید بهتنهایی در جای خود باشند تا بتوانند وظیفهی خود را انجام دهند. به زبانی دیگر، غیر ممکن است بتوان به وسیلهی حذف هر یک از اجزای تشکیلدهنده، پیچیدگی یک سیستم پیچیدهی کاهشناپذیر را ساده کرد و همچنان انتظار عملکرد داشت.
پرفوسور مایکل بیهی[۱] از دانشگاه لهای[۲] این اصطلاح را در کار اصلی خود جعبه سیاه داروین[۳]، ۱۹۹۶، مطرح کرد. وی این ایده را با این روش که تله موشی معمولی را به عنوان مثالی از پیچیدگی کاهش ناپذیر مطرح کرد، مشهور کرد. تله موشی عادی از پنج بخش کامل تشکیل شده است؛ طعمه، فنر، چکش، میلهی نگهدارنده و پایه. با توجه به گفتهی بیهی، اگر هر یک از این بخشها بدون جایگزینی سنجیدنی حذف شوند، سیستم نمیتواند عمل کند. پرفوسور جان مک دونالد[۴] از دانشگاه دلاور[۵]دربارهی پیچیدگی کاهشناپذیر تله موش صحبت کرده است؛ او برای نمایش گفتهی خود فلشهای آنلاینی ایجاد کرده است[۶]. مایکل بیهی نیز تکذیبنامهای دربارهی بحث مک دونالد منتشر کرده است.[۷] بنابراین، بحث دربارهی تله موش شدت گرفته است. اما نکتهای هم وجوددارد؛ اینکه «تله موش واقعا پیچیدهی کاهشناپذیر است یا خیر» قلب مسئله نیست. بلکه ایدهی پیچیدگی کاهشناپذیر بهتنهایی قلب مسئله است.
از زوایای دیگر، ایدهی بیخطر پیچیدگی کاهشناپذیر زمانیکه برای سیستمی بیولوژیک به کار میرود، موجبات گفتوگوی خشنی را فراهم میکند و این به این علت است که این بهعنوان چالشی در سیر تکامل داروین دیده شده است. البته نیاز به یادآوری ندارد که این امر در زمینهی بیولوژی تنها الگووارهای برجسته باقی خواهد ماند. چارلز داروین تصدیق میکند «اگر بشود اثبات کرد هر ارگان پیچیدهای که وجود دارد و احتمالا نمیتوانسته با اصلاحات بزرگ، پی در پی و ناچیز شکل بگیرد، مسلما نظریهی من شکست میخورد». بیهی میگوید: «سیستم پیچیدهی کاهشناپذیر نمیتواند مستقیما (یعنی، به وسیلهی توسعهی مداوم عملکرد اصلی که کار با همان مکانیزم را ادامه میدهد) به وسیلهی اطلاعات ناچیز و پی در پی از سیستمی پیشرو تولید شود؛ زیرا هر پیشروی به سیستم پیچیدهی کاهشناپذیری که بخشی را از دست میدهد در تعریف، غیر عملکردی[۸] است».
باید توجه شود منظور بیهی از «غیر عملکردی» این نیست که پیشروها نمیتوانند هیچ عملی انجام دهند؛ تله موشی که فنر خود را از دست داده باشد، همچنان میتواند بهعنوان یک وزنهی کاغذ[۹] عمل کند. آن تله موش صرفا نمیتواند عملکرد ویژهی خود را (گرفتن موش) مانند سایر مکانیزمهای شبیه خود انجام دهد. مثلا چکش فنردار میتواند روی موش ضربهی سنگین وارد کند.
این لایهها این احتمال را میسازند که سیستمهای پیچیدهی کاهشناپذیر میتوانند از شکلهای نخستین سادهتری که عملکردهای غیر مرتبط دیگری را انجام میدهند، رشد کنند. این ممکن است سیر تکاملی غیر مستقیمی را تشکیل دهد. بیهی تصدیق کرده است «هرچند اگر سیستمی پیچیدهی کاهشناپذیر باشد -از این رو مستقیم تولید نشده باشد- کسی نمیتواند بهطور قطعی از احتمال مسیر غیر مستقیم جلوگیری کند».
در قیاس تله موش، زمانی که تله موش پنج تکهی فنردار نمیتواند مستقیما از نسخهی سادهتر و غیر عملکردیای از خودش رشد کند، ممکن است از یک وزنهی کاغذیِ چهارتکه رشد کند. از این رو، با توجه به گفتهی بیهی تله موشی مفیدتر و پیچیدهتر است که از نسخهی سادهتر از خودش شکل بگیرد؛ این تله موش ممکن است سیر تکاملی مستقیم را تشکیل دهد؛ تله موش پیچیدهای است که از وزنهی کاغذ پیچیدهای رشد میکند و ممکن است سیر تکاملی غیر مستقیمی تشکیل دهد. پیچیدگی کاهشناپذیر بهعنوان چالشی به سیر تکاملی مستقیم دیده میشود.
باید به این نکته نیز توجه شود که سیر تکاملی با معنی انتخاب طبیعی، نهتنها نمیتواند بهتنهایی سیستمهاى پیشرو را پیچیده کند بلکه حتی میتواند آنها را ساده هم بکند. بنابراین، سیر تکاملی داروین میتواند با کارکردن وارونه، پیچیدگى کاهشناپذیر تولید کند. بازى محبوب برج هیجان[۱۰] را در نظر بگیرید؛ بازىاى که در آن بازیکنان آجرهاى چوبى را تا زمانى که سقوط کند از برجى بر مىدارند. برج با ۵۴ آجر چوبى شروع میشود. همینطور که بازیکنان آجرها را بر مىدارند برج در پیچیدگى کاهش مییابد (به این معنا که اجزاى کم و کمترى وجود دارد) تا زمانی که بهطور کاهش ناپذیرى، پیچیده مىشود (به این معنا که اگر آجرهاى دیگرى برداشته شوند، برج سقوط مىکند). این نشان میدهد چهگونه یک سیستم پیچیدهى پیچیدهى کاهشناپذیر، میتواند بهطور غیر مستقیم از سیستمی بسیار پیچیدهتر رشد کند.
بیهی میگوید هر چه یک سیستم پیچیدهى کاهشناپذیر پیچیدگی کمتری داشته باشد، احتمال بیشتری دارد که بتواند در یک جریان غیر مستقیم رشد کند (یعنى چه با رشد کردن از راه پیشروى سادهتر که عملکرد متفاوتى را انجام مىدهد و چه از راه پیشروى پیچیدهتر که اجزاى خود را از دست داده است). از طرفى، هر چه یک سیستم پیچیدهى کاهشناپذیر پیچیدهتر باشد احتمال این که بتواند در جریان مستقیم رشد کند کمتر است. با توجه به گفتهی بیهى «همینطورکه پیچیدگی یک سیستم دوسویه بیشتر میشود احتمال جریان غیرمستقیم اینچنینى سریعا افول پیدا میکند».
بیهى سیستم تاژکدار[۱۱] باکترى ای کولی[۱۲] را به عنوان مثالى از سیستمى پیچیده با پیچیدگى کاهشناپذیر مىداند و معتقد است نمىتواند مستقیما شکل گیرد (زیرا پیچیدهى کاهشناپذیر است) و به احتمال زیاد غیر مستقیم شکل نگرفته است (زیرا شدیدا پیچیده است). سیستم تاژکدار ای کولی، موتورى بیرونى و بسیار کوچک و کاهشناپذیر است که اى کولی از آن براى حرکت پیرامون خود استفاده میکند. این سیستم از چهل قطعهی جدا از هم و مکمل تشکیل شده است که شامل این موارد میشود: مولد، گردنده، میل گاردان[۱۳]، قفل گاردان[۱۴] و پروانه. اگر هر یک از این بخشها حذف شوند کل سیستم از کار باز میایستد. برخی از اجزای تاژکدار در جاهای دیگر و در دنیایی بسیار کوچک وجود دارند. این بخشها نیز به عنوان بخشی از سیستم حمل و نقل گونهى سوم[۱۵]، عمل مىکنند (روندى که بهعنوان همکار شناخته میشود). با وجود این، اکثر اجزاى تشکیل دهندهى تاژکدارهاى اى کولی منحصر به فرد هستند؛ آن ها نیاز به تفسیر تکاملی خود که در عین حال معمایی است، دارند.
مخالفتهای بزرگی از جانب داروینیستها[۱۶] با پیچیدگی کاهشناپذیر شده است. برخی از این انتقادها معتبر است و بعضی از آنها خیر. همچنین، باید حواسمان باشد ادعاهایی را که طرفداران پیچیدگی کاهشناپذیر مطرح کردهاند، کاملا بررسی کنیم. اکنون به نظر میرسد برخی مثالهای بیولوژیکی که طرفداران آن در ابتدا ذکر کردند، کاهشپذیر باشند. این بهتنهایی نمیتواند ایده را لغو کند و البته مثالهای واقعی از سیستمهای زیستی پیچیدهی کاهشناپذیر، مانند سیستم تاژکدارباکترى ای کولی را نیز نفی نمیکند؛ بلکه تنها نشان میدهد دانشمندان نیز ممکن است مانند بقیه خطا کنند.
بهطور خلاصه، پیچیدگی کاهشناپذیر بُعدی از نظریهی طراحی هوشمند است که میگوید برخی سیستمهای زیستی آنقدر پیچیده و وابسته به بخشهای پیچیدهی متعدد هستند که نمیتوانند بهطور تصادفی رشد کنند. مگر این که تمام بخشهای سیستمی در یک زمان رشد کنند. در اینصورت، سیستم بیمصرف میشود و عملا تبدیل به ضرری برای سازواره[۱۷] خواهد شد. از این رو، با توجه به «قوانین» سیر تکاملی بهطور طبیعی بیرون از سازواره انتخاب خواهند شد. حال آن که پیچیدگی کاهشناپذیر طراح هوشمند را بهشکلی واضح ثابت و سیر تکاملی را نیز بهطور قطعی رد نمیکند؛ به احتمال زیاد در اصل به چیزی به غیر از روندهای تصادفی و توسعهی زندگی بیولوژیک اشاره میکند.
منبع:
https://www.gotquestions.org/irreducible-complexity.html
یادداشتها:
[۱]Michael Behe
[۲] Lehigh University
[۳]Darwin’s Black Box
[۴]John McDonald
[۵] Delaware
[۶]نگاه کنید به تله موش پیچیدهی کاهشپذیر درhttp://udel.edu/~mcdonald/oldmousetrap.html
[۷]نگاه کنید به دفاع از تله موش: پاسخ به انتقادها درhttp://www.arn.org/docs/behe/mb_mousetrapdefended.htm
[۸]nonfunctional
[۹]منظور وزنهی زینتیای است که روی کاغذهای روی میز میگذارند تا باد آنها را نراند.
[۱۰]Jenga
[۱۱]flagellar
[۱۲] e coli bacteria
[۱۳]driveshaft قطعهای مکانیکی برای انتقال گشتاور چرخش.
[۱۴]u-joint وسیلهای برای انتقال گشتاور بین دو محور که با هم زاویهای درست میکنند.
[۱۵]type lll transport
[۱۶]Darwinist
[۱۷]organism
[۱۸]Origin of Species