خلقت گراییدانشنامه/ ترجمه: زینب خدایی
در نگاهی وسیع، خلقتگرا شخصی است که به خدایی باور داشته باشد که با اختیار عمل، خالق مطلق بهشت و زمین از عدم است. تصور میشود چنین خدایی، با نفوذ کامل در سرتاسر جهان، دایما در حال خلقت و در صورت لزوم آمادهی مداخله در این خلقت است و اگر بخواهد میتواند خلقتش را متوقف و یا ناپدید کند. با این تعریف، همهی مسیحیان، یهودیان و مسلمانان جز خلقتگرایان محسوب میشوند؛ آنها با عنوان «تئیستها» شناخته میشوند و این موضوع آنها را از «دئیسمها» متمایز میسازد؛ دئیسمها معتقدند یک طراح وجود دارد که احتمالا موادی که با آن موجودات را میسازد، خودش خلق نکرده باشد و زمانی که خلقت این طراح به پایان میرسد دیگر در ادامهی کار مداخلهای نمیکند. این بحث بر مبنای مفهوم خاصتری از خلقتگرایی متمرکز است؛ مفهومی که معمولا در نوشتههای مشهور -مخصوصا مواردی که امروز در آمریکا وجود دارد- دیده میشود. خلقتگرایی در اینجا به معنی پذیرش کتاب مقدس، به ویژه بخشهای اول «سفر پیدایش» است که واقعا توضیح درستی از تاریخ جهان و تاریخ حیات، از جمله بشر کنونی، بر روی کرهی خاکی ارایه میدهد.
خلقتگرایی در چنین نوع محدودی مستلزم باورهای متعددی است. یکی از این باورها زمان کوتاه پیدایش و آغاز خلقت است. «آفرینشگرایان زمین جوان»[۱] معتقدند احتمالا محاسبهای که اسقف اعظم آشر[۲] درقرن شانزدهم انجام داد و عمر خلقت زمین را حدود ۶۰۰۰ سال محاسبه کرد، تخمین خوبی است؛ یعنی خلقت طی ششروز اتفاق افتاده است –البته بحثی در مورد مفهوم «روز» در این زمینه وجود دارد. برخی اعتقاد دارند روز به معنای همین بیستوچهار ساعت است اما عدهای دراینباره انعطاف بیشتری نشان دادهاند و به پیدایش معجزهوار حیات که شامل انسانهای خردمند هم میشود، معتقدند– بحثی دیگری هم در این مورد وجود دارد؛ اینکه آیا آدم و حوا با هم روی این زمین آمدهاند یا حوا بعد از آدم و آنهم برای اینکه کنار آدم باشد آمده است. بعد از مدتی از خلقت هم سیل عظیم جهانیای اتفاق افتاده که طی آن تنها تعداد محدودی از انسانها و حیوانات زنده ماندهاند و بعد سایر حوادث مانند برج بابل و تبدیلشدن همسر لوط به ستون نمک هم اتفاق افتاده است. خلقتگرایان، در این دیدگاه خاص، گاهی به عنوان بنیادگرایان و گاهی با نام متنگرایان کتاب مقدس شناخته میشوند و گاهی اوقات هم -به ویژه هنگامی که پایهای علمی برای اعتقادات خود قایلند– به عنوان خلقتگرایان علمی شناخته میشوند. خلقتگرایان امروزی اغلب با اشتیاقشان به نظریه «طراحی هوشمندانه» شناخته میشوند. در جایی دیگر به بررسی این رابطه میپردازیم؛ چرا که رابطه بین نظریه خلقتگرایی به معنای متنگرایی کتاب مقدس و نظریه طراحی هوشمندانه تا حدودی پیچیده است. بحث زیر موقتا در مورد خلقتگرایان متنگرا است.
خلقتگرایان، به این معنا که اینجا ذکر شد، با دنیایی که به وسیلهی تکامل به وجود آمده است و بهویژه با دنیایی که چارلز داروین در منشا انواع آن را توصیف کرده است، مخالفند. خلقتگرایان -و البته خلقت گرایان سنتی- اصولا با واقعیت تکامل که تمام موجودات زنده و مرده را محصول نهایی فرایند طبیعی تکوین و از چند شکل محدود و در نهایت از مواد غیرمعدنی (تبار مشترک) میداند، مخالفند. خلقتگرایان همچنین مخالف ادعاهای مربوط به بقای اصلح در نظریهی تکامل داروین هستند؛ یعنی موضوع نقش جهش در پیدایش و این امر که فشار جمعیت باعث نوعی مبارزه برای بقا میشود که طبیعتا همین مبارزه و تنوع منجر به ایجاد نوعی انتخاب طبیعیِ همراه با حفظ بقا و تولید مثل مجدد و در نهایت باعث از بین رفتن گونههای دیگر میشود؛ نتیجهی این روند در نهایت، منجر به ایجاد ارگانیسمهای سازگار خواهد شد.