فیلسوف: من، نه من نه خودم و نه خویشتن هستم . . . با این حال مصاحبه می‌کنم
مایکل اگنور/ ترجمه: عمادالدین حبیبی

توماس متزینگر[۱]، فیلسوف نظری، به مصاحبه‌گر خود می‌گوید: «هیچ‌کس هرگز خود یا خویشتن را نداشته و خود نبوده است. خودها بخشی از واقعیت نیستند.»

خارق‌العاده است که به رغم بیم عمیق و ژرفناکی که حالت منطقی علم اعصاب مدرن تداعی می‌کند، به نظر می‌رسد فلسفه‌ی مدرن ذهن در رقابتی داغ برای بیان نظریه‌های مشابه قرار دارد که حتی از قبلی هم غیرمنطقی‌تر، عجیب‌تر و پوچ‌تر است. استاد و مدرس مدیتیشن سکولار، مایکل دبلیو تَفت[۲]، با فیلسوف نظری برجسته، توماس متزینگر، مصاحبه‌ای داشته که در این‌جا مجموعه‌ای از سوالات و پاسخ‌های تَفت و متزینگر و مشاهدات من آمده‌است.

مایکل دبلیو تَفت: شما به صورت مفصل و با شرح جزییات درباره‌ی تجربه‌ی فردیت به عنوان بازتابی از خودآگاه انسان‌ها مطالبی نوشته‌اید. بیایید با این سوال شروع کنیم که خود یا خویشتن چیست؟

توماس متزینگر: به نظر من اولین چیزی که باید درک کرد این است که هیچ چیز تحت عنوان «خود» وجود ندارد. هیچ‌کس تا به حال «خود» نداشته یا نبوده است. «خود» ‏بخشی از واقعیت نیست. خود یا خویشتن ‏چیزی نیست که در طول زمان دوام بیاورد. ضمیر اول شخص «من» به یک شیئ مانند توپ فوتبال یا دوچرخه اشاره نمی‌کند، بلکه فقط به گوینده‌ی جمله فعلی اشاره می‌کند. هیچ چیز خارج از جهان یا درون مغز انسان وجود ندارد که ما آن‌ را خود تلقی کنیم. ما مجموعه‌ای از فرایندها هستیم… «خود» چیزی نیست، بلکه یک فرایند است.

منظور متزینگر از جمله‌ی «هیچ چیزی تحت عنوان “خود” وجود ندارد.» چه چیز می تواند باشد؟ «خودم» اصطلاحی است ‌که من برای اشاره به شخص خودم به کار می‌برم. من (و همچنین خودم) بی شک بخشی از واقعیت هستند و من به طور قطع در طول زمان دوام می آورم. من یک شیئ مانند فوتبال هستم به این معنا که در جهان وجود دارم، جرم و شکل دارم، به وجود آمده‌ام و روزی در این دنیا، از موجودیت خارج خواهم شد. واضح است که من توانایی‌های کثیری دارم که توپ فوتبال ندارد. من دارای مجموعه‌ای از قدرت‌ها (‏فیزیولوژیکی، حسی، حرکتی، عاطفی، حافظه‌ای و عقلانی) هستم که روح مرا تشکیل می‌دهند. من ترکیبی از ماده و روح هستم، همان طور که همه چیز در جهان ترکیبی از ماده و شکل است.

این ادعای متزینگر که ما «خود» (به معنای «شیئ») نیستیم ‏بلکه مجموعه‌ای از فرایندها هستیم، غیرقابل فهم است. فرایند، یک حالت تغییر است و تغییر موجودی را فرض می‌گیرد که پیوسته از طریق فرایند تغییر وجود دارد.

بینش اصلی ارسطوی فیلسوف نسبت به ماهیت تغییر این بود: تغییر، تداوم یک بستر زیر بنایی و اساسی را پیش‌فرض قرار می‌دهد. فرایند به یک شیئ پایدار واقعی نیاز دارد که تحت تاثیر قرار گیرد و متحمل مراحل فرآیند شود.

به طور قطع من به مرور زمان تغییر می‌کنم، اما این «من» است که تغییر می‌کند. من یک چیز واقعی و اساسی هستم که در طول این تغییر مقاومت می‌کنم. با این وجود، اگر من مقاومت نکرده بودم، غیر منطقی و احمقانه بود که بگویم تغییر کرده‌ام. اگر من مقاومت و پایداری نداشتم، این به این معنا بود که در هر لحظه از زندگی خارج و دوباره به آن وارد می‌شدم. این موضوع می‌تواند خلق و نابودی مجموعه‌ا‌ی نامتناهی از انسان‌ها باشد، نه تغییر یک انسان.

کنایه‌ای طنز آمیز در ادعای پوچ متزینگر وجود دارد مبنی بر اینکه «خود» وجود ندارد و ما صرفا مجموعه‌ای از فرایندها هستیم. این چیزی است که تفت برای معرفی او در این مقاله می‌گوید:

توماس متزینگر فیلسوفی آلمانی است. او از سال ۲۰۱۱  سمت مدیر گروه فلسفه‌ی نظری در دپارتمان فلسفه‌ی دانشگاه یوهانس گوتنبرگ ماینز[۳] را برعهده دارد و عضو الحاقی انجمن مطالعات پیشرفته‌ی فرانکفورت[۴] و هیات مشورتی بنیاد جوردانو برونو[۵] است. متزینگر از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹ به عنوان عضو کالج علوم برلین[۶] خدمت کرد و از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ عضو کالج تحقیقاتی گوتنبرگ[۷] بود. ​

اگر متزینگر یک فرآیند گذار و ناپایدار و بدون واقعیتی اساسی باشد، چه‌گونه می‌تواند هر موقعیتی (‏دانشگاهی یا غیر دانشگاهی) ‏را حفظ کند؟ در نظریه‌های سوزان بلکمور[۸] هم که واقعیت «خود» را  انکار می‌کند، همین لغزش و ایراد را می‌توان یافت.

آزمون واقعی یک «فیلسوف نظری» (‏که از یک «فیلسوف واقعی» متمایز است) ‏در موعد پرداخت پول است. آیا متزینگر هفته‌ی پیش که سر کار ‌آمد، اگر خودش نبود و بلکه نسخه‌هایی گوناگون و ناپایدار از «خودها»یش بود از گرفتن حقوقش خودداری کرد؟

من این انکار‌های مجنون‌وار راجع به «خود» را زمانی جدی می‌گیرم که مروجان‌شان هم، تا حد عمل به پیامدهای‌ انکارهای‌شان، آن‌ها را جدی بگیرند.

منبع:

Philosopher: I’m Neither Me, Myself nor I… Yet I Give Interviews!

[۱] Thomas Metzinger

[۲] Michael W. Taft

[۳] Johannes Gutenberg University of Mainz

[۴] Frankfurt Institute for Advanced Studies

[۵] Giordano Bruno Foundation

[۶] Wissenschaftskolleg zu Berlin

[۷] Gutenberg Research College

[۸] Susan Blackmore

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا