علم می‌‌تواند به وجود خدا اشاره کند و می‌‌کند
مایکل اگنور / ترجمه: امیرحسین لطیفی

در مناظره‌‌ی اخیرم با مت دیلاهونتی[۱] که در کانال یوتیوب تئولوژی آنلیشد[۲]برگزار شد، او این ادعا را مطرح می‌‌کرد که علم الزاما از طبیعت‌‌گرایی روش‌‌شناختی پیروی می‌‌کند؛ شیوه‌‌ای که فقط برای علل درون طبیعت به کار می‌‌رود. این ادعای رایجی از سوی خداناباوران است اما به دلایلی که خواهم گفت نادرست است.

نخست این‌‌که ما نیاز داریم با تعریف علم آغاز کنیم. به‌‌رغم نوشته‌‌های بسیار زیاد در این مورد و سردرگمی زیاد در خصوص پاسخ به آن، به نظر من پاسخ نسبتا ساده است. فیلسوفان کلاسیک، علم را مطالعه‌‌ی سیستماتیک پدیده‌‌ها بر اساس علت‌‌های‌‌شان تعریف می‌‌کردند. برای روشن کردن موضوع، سه گزاره‌‌ی موجود در این تعریف را در نظر بگیرید:

۱) علم سیستماتیک است؛ یعنی صرفا تفکر هر از گاهی یا بینشی تصادفی نیست، بلکه اقدامی برنامه‌‌ریزی شده و سازمان‌‌یافته برای عمق‌‌بخشیدن به ادراک است.

۲) علم مطالعه‌‌ی پدیده‌‌ها است؛ یعنی مطالعه‌‌ی چیزهایی که می‌‌توانیم آن‌‌ها را بشناسیم و/یا آن‌‌ها را مشاهده کنیم.

۳) علم، پدیده‌‌ها را با واکاوی علت‌‌های آن‌‌ها مورد مطالعه قرار می‌‌دهد. عللی که علم آن‌‌ها را مطالعه می‌‌کند می‌‌توانند هر یک از علت‌‌های چهارگانه‌‌ی ارسطو باشند: مادی، صوری، فاعلی یا غایی. مهندس مواد علل مادی را مطالعه می‌‌کند،‌ تاکسونومیست علل صوری را بررسی می‌‌کند، فیزیک‌‌دان به علل فاعلی می‌‌پردازد و باستان‌‌شناس علل غایی را می‌‌کاود.

در درک سنتی، هرگونه مطالعه‌‌ی سیستماتیک پدیده‌‌ها با توجه به علل آن‌‌ها، علم محسوب می‌‌شود. با این تعریف علم شامل الهیات و انواع زیررشته‌‌های فلسفه، اخلاق و همین‌‌طور علوم طبیعی می‌‌شود. آن‌‌چه که ما مدرن‌‌ها به عنوان علم می‌‌خوانیم، فیلسوفان کلاسیک آن را علوم طبیعی یا فلسفه‌‌ی طبیعی می‌‌خواندند.

بنابراین، علم در جهان مدرن در واقع مطالعه‌‌ی سیستماتیک آثار طبیعی با توجه به علل آن‌‌ها است. توجه داشته باشید که علم پدیده‌‌های طبیعی را مطالعه می‌‌کند و این که علل این آثار طبیعی هستند یا ماوراء الطبیعی را نه می‌‌تواند تشخیص دهد و نه این کار را می‌‌کند. محدود کردن علم به جست‌‌وجوی علل طبیعی منجر به ایجاد خطای ذاتی در تحقیقات علمی می‌‌شود؛ این خطا این است که اگر علل ماوراءالطبیعی وجود داشته باشند، آن وقت علم در برابر آن ها کور خواهد بود و در نتیجه علم خوبی نخواهیم داشت. اگر می‌‌خواهیم پدیده‌‌های طبیعی را مطالعه کنیم، باید در برابر تمام علل گشوده باشیم از جمله عللی که فراتر از طبیعت هستند. محدود کردن علت‌‌ها در علوم طبیعی به علل درون طبیعت اعمال تعصب ایدئولوژیک بر علم است و بنابراین علم را برده‌‌ی ایدئولوژی به جای حقیقت می‌‌کند. این آشکارا همان کاری است که آتئیست‌‌ها وقتی بر طبیعت‌‌گرایی روش‌‌شناسانه تاکید می‌‌کنند، انجام می‌‌دهند.

همچنین توجه داشته باشید که تاکید بر طبیعت‌‌گرایی روش‌‌شناسانه به این معنا است که خداناباوران حتی نمی‌‌توانند به صورت منطقی ادعا کنند که علم هیچ شواهدی برای وجود خدا فراهم نمی‌‌کند، گرچه مانند دیلاهونتی در مناظره‌‌‌‌اش با من آن‌‌ها همواره این ادعا را مطرح می‌‌کنند. اگر ماوراءالطبیعه را به صورت پیشینی از شواهد علمی حذف کنید، در این صورت نمی‌‌توانید به صورت منطقی استدلال کنید که شواهد علمی هرگونه وجود ماوراءالطبیعه را انکار می‌‌کند. با این حال خداناباوران همواره این کار را انجام می‌‌دهند. آن‌‌ها همزمان استدلال می‌‌کنند که علم  به لحاظ روش‌‌شناختی طبیعت‌‌گرا است و این که چنین علمی نشان می‌‌دهد که خدا وجود ندارد.

خداناباوران حتی متوجه تناقض‌‌های خودشان هم نمی‌‌شوند. ناهماهنگی شناختی در تمام مراحل آتئیسم را آزار می دهد. بنابراین، علم اگر واقعا به دنبال حقیقت بدون تعصب ایدئولوژیک است، باید امکان علل ماوراءالطبیعی را در نظر بگیرد، هر چند واقعیت این است که علم به طور معمول به علل خارج از طبیعت متوسل می‌‌شود. واضح‌‌ترین مثال در این زمینه مه‌‌بانگ است. برای درک موضوع، تکینگی‌‌ای را که کیهان‌‌شناسان عموما اجماع دارند منشا مه‌‌بانگ بوده و تکینگی‌‌ای را که به سیاه‌‌چاله‌‌ها می‌‌انجامد، در نظر بگیرید.

تکینگی در نسبیت عام محلی است که کمیت‌‌های ضروری برای توصیف میدان گرانش در بی‌‌نهایت گم می‌‌شود. بنابراین، فضا-زمان در آن مکان تعریف نمی‌‌شود. در ریاضیات، تکینگی را می‌‌توان به عنوان کسری با مخرج صفر در نظر گرفت که از منظر ریاضیاتی تعریف نشده است. از این منظر، تکینگی در فیزیک از نظر فیزیکی تعریف نشده است.

از این رو تکینگی، آن طور که با علم مدرن درک می‌‌شود، در طبیعت وجود ندارد و به خودی‌‌خود با هیچ نظریه‌‌ای در علم قابل شناخت نیست. البته مثال‌‌های بی‌‌شمار دیگری از علل ماوراءالطبیعی (فراطبیعی) در علم طبیعی می‌‌توان تشخیص داد. معادلات ریاضیاتی فیزیک مدرن مثال‌‌های خیلی خوبی هستند. معادلات میدانی نسبیت عام، معادله‌‌ی شرودینگر، معادله‌‌ی گرانش نیوتونی و معادلات الکترومغناطیس ماکسول «چیزهایی» نیستند که در طبیعت وجود داشته باشند. معادلات ریاضیاتی هیچ جرم، چگالی، مکان یا دمایی ندارند. با این حال آن‌‌ها ستون فقرات فیزیک مدرن هستند و دانشمندان در همه‌‌جا، حداقل به صورت رسمی، از آن‌‌ها به عنوان علل یاد می‌‌کنند.

گرچه علم طبیعی مطالعه‌‌ی پدیده‌‌های طبیعی با توجه به (تمام) علل آن است، با این حال با ماهیت فراطبیعی تکینگی یا ریاضیات هیچ مشکلی ندارد. علم طبیعی نمی‌‌تواند ماهیت تکینگی را با تکیه برخودش تعریف کند، اما می‌‌تواند چیزهایی در مورد تکینگی بداند که به ما امکان درک آثار طبیعی را در جهان‌‌مان می‌‌دهد. ما می‌‌توانیم سه چیز را در مورد تکینگی فراطبیعی بدانیم:

۱) می‌‌توانیم بدانیم که تکینگی‌‌ها چه چیزی نیستند؛ آن‌‌ها قابل سنجش نیستند، ابعاد ندارند، رنگ یا شکل یا بار الکتریکی ندارند. البته که این دانش‌‌ منفی به ما تصویر کاملی از تکینگی نمی‌‌دهد اما به ما کمک می‌‌کند تا آن‌‌ها را از این منظر که چه چیزی نیستند، درک کنیم.

۲) ما می‌‌توانیم آثار تکینگی را در جهان طبیعی بشناسیم؛ می‌‌دانیم که تکینگی منجر به مه‌‌بانگ می‌‌شود و این که تکینگی‌‌ها در مراکز سیاه‌‌چاله‌‌ها وجود دارند. این دانش استفاده‌‌ی خارق‌‌العاده‌‌ای برای علم دارد زیرا درک آثار طبیعی تکینگی‌‌های فراطبیعی در مه‌‌بانگ و سیاه‌‌چاله‌‌ها اساس کیهان‌‌شناسی مدرن است.

۳)  ما می‌‌توانیم از طریق مشابه‌‌سازی چیزهایی در مورد تکینگی بدانیم؛ برای مثال، رایج است که سیاه‌‌چاله را به عنوان حفره‌‌هایی عمیق در یک غشای کشسان کش‌‌آمده بیان می‌‌کنند. در این تشبیه غشا نمایانگر فضا-زمان است. این تشبیه به ما کمک می‌‌کند تا به صورت ناقص درک کنیم تکینگی‌‌ها چه هستند.

برای این که ببینیم چه‌‌گونه می‌‌توان این تعریف از علم و متدهای علمی رایج آن را برای کندوکاو در علل طبیعی از طریق درک تمام علل- طبیعی و ماوراءالطبیعی- برای اثبات وجود خدا به کار برد، باید روش‌های الهیاتی سنتی که با آن‌‌ها می‌‌شود خدا را شناخت در نظر گرفت.

الهی‌‌دانان کلاسیک اشاره می‌‌کنند که ما نمی‌‌توانیم خدا را آن گونه که هست بشناسیم. خالق ماوراءالطبیعی ما آن قدر از ما فراتر است که هیچ دانشی از سوی ما نمی‌‌تواند او را به صورت کامل و مستقیم بشناسد و ما فقط می‌‌توانیم او را به صورت ناقص و غیرمستقیم بشناسیم. به صورت کلاسیک سه راه برای کسب این دانش ناقص وجود دارد:

۱) ما می‌‌توانیم خدا را با آن‌‌چه که نیست بشناسیم؛ او محدود نیست، تغییر نمی‌‌کند، مادی نیست، میرا نیست، اهریمن نیست و غیره.

۲) ما می‌‌توانیم خدا را با آثار او در جهان بشناسیم؛ این نوع دانش با استدلال کلاسیک برای وجود خدا مانند پنج راه آکوئیناس، اثبات منطق‌‌گرایانه، اثبات نوافلاطونی، اثبات ارسطویی، اثبات از طریق قانون اخلاقیات و غیره فراهم می‌‌شود. تمام این اثبات‌‌ها مستلزم مطالعه‌‌ی سیستماتیک آثار طبیعت که به خدا اشاره دارند، هستند.

مقایسه‌‌ی من بین رویکرد علم برای درک تکینگی و رویکرد علم برای درک خدا به این معنا نیست که دارم استدلالی مبنی بر این که خدا نوعی تکینگی است ارایه می‌‌دهم، بلکه به این مفهوم است که علم به طور معمول از ابزارهایی استفاده می‌‌کند که به ما امکان شناخت چیزهای ماوراءالطیبعی (مانند چیزهایی که در طبیعت تعریف نشده‌‌اند از قبیل تکینگی) را می‌‌دهد، هر چند که ما ظرفیت شناخت کامل و مستقیم آن‌‌ها را نداشته باشیم. همان‌‌طور که دیدیم این روش علمی شامل ۱) تعریف این که یک علت چه چیزی نیست، ۲) تعریف با مطالعه‌‌ی پدیده‌‌های طبیعی محصول علل ماوراءالطبیعی، ۳) تعریف از طریق تشبیه، می‌‌شود. این دقیقا همان روشی است که ما در الهیات طبیعی برای درک خدا استفاده می‌‌کنیم.

علم طبیعی مطالعه‌‌ی سیستماتیک پدیده‌‌های طبیعی با توجه به تمام علل طبیعی و ماوراءالطبیعی است. علم طبیعی نه در نظریه و نه در عمل علیت ماوراءالطبیعی را نفی نمی‌‌کند. اصولا علمی که علل ماوراءالطبیعی را نفی کند علم نیست، بلکه ایدئولوژی است و روشی که با آن علم طبیعی علیت ماوراءالطبیعی را مطالعه می‌‌کند (برای تکینگی، قوانین فیزیک و غیره) همان روشی است که در الهیات طبیعی با آن خدا را مطالعه می‌‌کنند.

در مجموع علم طبیعی، طبیعت‌‌گرایی روش‌‌شناختی نیست و به طور معمول به عللی خارج از طبیعت اشاره می‌‌کند. علم به وجود خدا می‌‌تواند اشاره کند و این کار را هم می‌‌کند و با توجه به شواهد گسترده برای وجود عامل هوشمند در جهان ما، کاملا منطقی است که بگوییم وجود خدا نظریه‌‌ای تماما اثبات شده در علم طبیعی است.

منبع:

Science Can and Does Point to God’s Existence

[۱] Matt Dillahunty

[۲] Theology Unleashed

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا