تا کجا میتوان از استدلال تنظیم دقیق برای اثبات وجود خداوند بهره جست؟گفتوگو با ویلیام دمبسکی
استدلال تنظیم دقیق با چه چالشهایی مواجه است؟ آیا میتوان از مسئلهی تنظیم دقیق در جهت اثبات وجود خداوند استفاده کرد؟ بهره گرفتن از استدلال تنظیم دقیق برای اثبات وجود یک طراح در «خلقت موجودات جهان» و در «خلقت خود جهان» چه تفاوتهایی دارد؟ آیا از لحاظ علمی میتوان در مورد احتمال خلقت جهانها سخن گفت؟ نظریهی چند جهانی با چه چالشهایی رو به رو است؟ ویلیام دمبسکی، در گفتوگو با رابرت لارنس کوهن، مجری برنامهی تلویزیونی «نزدیکتر به حقیقت» تلاش دارد به این پرسشها پاسخ دهد. در این مصاحبه سعی دارد نشان دهد که چه طور از دید او نظم موجود در جهان، مدرک موجهی برای اثبات وجود خداوند است، اما در عین حال بهره گرفتن از استدلال تنظیم دقیق در مورد ثابتهای کیهانی- فیزیکی، از نظرش علمی نیست.
ویلیام آلبرت دمبسکی (متولد ۱۸ جولای ۱۹۶۰) در سال ۱۹۸۸ درجهی دکتری خود را در ریاضیات از دانشگاه شیکاگو دریافت کرد و سپس در سال ۱۹۹۶ از مدرسهی علوم الهی پرینستون مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتهی الهیات اخذ کرد. دمبسکی در هر دو دورهی فوق لیسانس و فوق دکتری، بورس تحصیلی بنیاد ملی علوم را دریافت کرد و تاکنون در دانشگاههای نورث وسترن، نوتردام و دالاس تدریس کرده است. او دورههای فوق دکتری خود را در رشتهی ریاضیات در دانشگاه MIT، در رشتهی فیزیک در دانشگاه شیکاگو و در شاخهی علوم کامپیوتر در دانشگاه پرینستون گذرانده است.
دکتر دمبسکی، استاد موسسهی اکتشاف سیاتل، مقالات متعددی در مجلات مربوط به ریاضیات، فلسفه و الهیات داشته است و مولف بیش از ده کتاب است. مهمترین دیدگاه او این است که اگر منشأهای دیگری به جز طراحی احتمال کمتری برای پیدایش جهان داشته باشند، در این صورت با درجهی قطعیت معقولی میتوان طراحی را نتیجه گرفت. در کتاب استنتاج طراحی: حذف تصادف از طریق احتمالات وقوع کمتر (کمبریج، ۱۹۹۸)، او به بحث دربارهی برهان طراحی در زمینهی پسا-داروینیسم میپردازد و روابط میان تصادف، احتمال و علت هوشمند را تحلیل میکند.