اتفاق نظر هواداران داروین طراحی هوشمندانه را رد نمیکنداستفان سی. مهیر/ ترجمه: امیر مسعود جهانبین
استفان مهیر[۱]، مدیر مرکز علم و فرهنگ موسسهی دیسکاوری است. او از پژوهشی که «نظریهی نوداروینی» را به چالش میکشد حمایت میکند و هوادار کار روی نظریهی «طراحی هوشمندانه» است. او نویسندهی امضا در سلول: DNA و شواهد طراحی هوشمند[۲] است و دکتری خود را در رشتهی فلسفهی علم از دانشگاه کمبریج دریافت کرده است./ سردبیر CNN
در حالی ما در بیستوچهارم نوامبر رسما صدو پنجاهمین سالگرد انتشار کتاب داروین با عنوان دربارهی منشا انواع[۳] را جشن میگیریم که جشنهایی مربوط به میراث داروین از سالهای قبل با شدت در حال شکلگیری بوده است. داروین تنها یک متفکر مهم قرن نوزدهمی نیست؛ او هر روز بیشتر به یک نماد فرهنگی تبدیل میشود.
داروین همواره به عنوان قهرمانی که او را میپرستند، مورد تحسین بوده است؛ او در هرجایی، از همایشهای دانشگاهی و سلسله سخنرانیها گرفته تا پرفروشترین نوشتههای خداناباوران جدید، مانند ریچارد داوکینز[۴] و کریستوفر هیچنز[۵]، پدیدار میشود. خداناباوران مدعیاند داروین یکبار برای همیشه برهان مبتنی بر طراحی طبیعت را رد کرده است و مطمئنا به همین دلیل است که این قدر در کانون مباحثات قرار دارد. در نظرسنجیای که موسسهی دیسکاوری[۶] امسال آن را به موسسهی زاگبی[۷]سفارش داده بود، نشان داده شد که ۵۲ درصد آمریکاییها موافقند « طراحی هوشمند توسعهی حیات را راهبری کرده است.» ممکن است کسانی که دانشمند نیستند بپرسند آیا حق دارند دربارهی نظریهی داروینی تردید کنند؟
گفته میشود حمایت همگانی دانشمندان از این نظریه به معنای آن است که تکامل داروینی دیگر در معرض مناقشه نیست. اما آیا اساسا ممکن است در نهایت معلوم شود اتفاق نظر ظاهرا گستردهی متخصصان علمی نادرست است و باوری با انگیزههای ایدئولوژیکی آن را تولید کرده است؟
مطمئنا چنین چیزی رخ میدهد. بسیاری از نهضتها در علم مانند -منظومهی شمسی زمینمرکزی و علم اصلاح نژاد انسان- که منشا ایدئولوژیکی دارند، بعد از آنکه دلایل مفروض این ایدهها از میان برخاستند، مدتی طولانی باقی ماندند و دقیقا امروزه همین امر در حوزهی زیستشناسی تکاملی که بار ایدئولوژیکی دارد، در حال رخ دادن است. در واقع برای تردید در اتفاق نظر موجود دربارهی داروین و آنچه ظاهرا اثبات کرده، دلایل قوی علمی در دست است.
بر خلاف ارتدوکس داروینی، تاریخچهی فسیلی این ایده را که همهی ارگانیسمها از یک نیای مشترک واحد تکامل یافتهاند، در عمل به چالش میکشد. چرا؟ وقتی گروههای متعدد بزرگ و مجزا از ارگانیسمها یا «فیلوم»ها[۸] (شامل بیشتر طرحهای بدن حیوانی) ناگهان بدون پیشمادههای واضحی پدیدار شدند، نزدیک آغاز دورهی کامبرین[۹] (۵۲۰ ملیون سال پیش)، مطالعات فسیلی «مهبانگی بیولوژیکی» را آشکار میکنند.
یافتههای فسیلی مکررا الگویی از پیدایش انفجاری و پایداری طولانی در صورتهای گوناگون حیات را تایید کردهاند، نه الگوی «شاخهی درختی» تدریجی که نظریهی تبار مشترک داروین بر آن دلالت میکند.
همچنین برای اینکه در قوهی خلاقهی سازوکار انتخاب طبیعی در نظریهی داروین تردید کنیم، دلایلی وجود دارد. در حالی که بسیاری از دانشمندان میپذیرند انتخاب طبیعی میتواند تغییرات کوچکمقیاس «تکامل خُرد»[۱۰]را تولید کند، بسیاری از زیستشناسان اکنون تردید دارند که انتخاب طبیعی و جهشهای تصادفی بتوانند تغییرات بزرگمقیاس لازم را برای تولید ساختارها و صورتهای حیاتِ اساسا جدید ایجاد کنند.
به این دلیل بیش از هشتصد دانشمند، شامل استادانی از موسساتی مانند انستیتو فناوری ماساچوست (MIT)[۱۱]، دانشگاههای ییل[۱۲] و رایس[۱۳] و اعضای آکادمیهای ملی علم در کشورهای مختلف (ایالات متحده، روسیه، چک، لهستان)، بیانیهای امضا کردهاند که در آن قوه خلاقهی سازوکارهای انتخاب/جهش را زیر سوال بردهاند.
بهطور روزافزون دلایلی برای تردید در این ایدهی داروینی که صرفا «به نظر میرسد» موجودات زنده طراحی شدهاند، وجود دارد. در عوض، سیستمهای زنده، علایم افشاکنندهای از طراحی واقعی یا «هوشمند»، مانند حضور مدارهای پیچیده، موتورهای مینیاتوری، و اطلاعات دیجیتال در سلولهای زنده را نشان میدهند.
برای مثال، دلالتهای یکی از مهمترین اکتشافات جدید زیستشناسی مدرن را در نظر بگیرید: در سال ۱۹۵۳ وقتی واتسون[۱۴] و کریک[۱۵] ساختار مولکول DNA را تبیین کردند، آنها کشفی شگفتانگیز داشتند؛ ساختار DNA به آن اجازه میدهد اطلاعات را به صورت یک کد دیجیتال چهار کاراکتری شبیه یک کد کامپیوتر ذخیره کند. این اکتشاف رازی علمی را مشخص میکند که داروین هرگز به آن اشاره نکرد؛ نخستین زندگی روی زمین چهطور پدید آمد؟ تا این تاریخ هیچ نظریهی تکامل شیمیاییِ هدایتنشدهای، منشا اطلاعات مورد نیاز برای ساخت اولین سلول زنده را تبیین نکرده است. در عوض، آن کد دیجیتال و سیستمهای پردازش اطلاعات که این نمایش را در سلولهای زنده اجرا میکنند، قطعا به یک طراحی هوشمندانه پیشین اشاره میکنند. در واقع ما از تجربههای مکرر خود، یعنی پایهی همهی استدلالهای علمی، میدانیم سیستمهایی که این ویژگیها را پردازش میکنند، همواره از منبعی هوشمند تغذیه میکنند نه از فرایندهای مادی؛ بلکه از ذهنها.
DNA مانند برنامهی نرمافزاری عمل میکند. میدانیم که برنامهنویسان نرمافزار را پدید میآورند. اطلاعات –چه به خط هیروگلیف حکاکی شده باشند، چه در کتابی نوشته شده باشند چه در سیگنالی رادیویی رمزنگاری شده باشند– همواره هوشی طراحیکننده آنها را پدید میآورد. بنابراین، کشف رمز دیجیتال در DNA دلیل قوی علمیای برای این فراهم میکند که نتیجه بگیریم اطلاعات در DNA نیز منشایی هوشمند داشته است.
به رغم اتفاق نظر در مورد این گفتهی داروین که «طراحی میتواند بدون یک طراح پدید آید» اکنون شواهد علمی محکمی برای طراحی هوشمندانهی واقعی، حتی در ساده ترین سلولهای زنده، وجود دارد.
پرسش از منشاهای زیستشناختی از دیرباز پرسشهای ژرف فلسفی را برانگیخته است؛ آیا حیات نتیجهی یک فرایند مادی محض است یا هوش هدفدار هم در پیدایش آن نقشی ایفا کرده است؟ عجیب نیست که چنین موضوعی که شکل دهندهی جهانبینیها است، موافقت و مخالفتهای شدیدی را برانگیزد. این هم دلیلی مضاعف است برای اینکه اجازه دهیم شواهد به جای اتفاق نظری مفروض، نتیجهی چیزی را تعیین کنند که در واقع بحثی بسیار مهم و بجا دربارهی میراث داروینی است.
۱. Stephen C. Meyer
۲. Signature in the Cell: DNA and the Evidence for Intelligent Design
۳. On the Origin of Species
۴. Richard Dawkins
۵. Christopher Hitchens
۶. Discovery Institute
۷. Zogby
۸- راسته یا تراز اصلى در طبقهبندى جانوران. م
۹- قدیمىترین دوره از دوران پالئوزوییک مربوط به ۵۴۴ تا ۵۰۵ میلیون سال قبل. م
۱۰. micro- evolutionary
۱۱. Massachusetts Institute of Technology
۱۲. Yale
۱۳. Rice
۱۴. Watson
۱۵. Crick