داروین روی بام
دیوید کلینگوفر/ ترجمه: مجید رشیدی

۱۸ نوامبر ۲۰۲۰

لطیفه‌ای درباره‌ی گربه‌ای که روی بام رفته بود وجود دارد که می‌گوید مردی می‌خواست یک هفته به تعطیلات برود و ناچار گربه‌‌اش را به برادرش می‌سپرد اما وقتی یک هفته بعد برمی‌گردد و با برادرش تماس می‌گیرد تا گربه را پس بگیرد  برادرش کمی درنگ می‌کند و بعد می‌گوید: «خیلی متاسفم، وقتی نبودی،گربه‌ات مرد.»

مرد خشمگین می‌شود و با فریاد می‌گوید: «می‌توانستی خبر را بهتر از این به من بگویی. می‌توانستی بگویی گربه روی بام است و پایین نمی‌آید. روز بعد که تماس می‌گرفتم، می‌گفتی گربه زمین خورده و دامپزشک مشغول بخیه زدن اوست. تا این که روز سوم که زنگ می‌زدم می‌گفتی گربه‌ام از دنیا رفته.»

برادرش کمی فکر می‌کند و  بعد عذرخواهی می‌کند.

مرد این بار حال مادرش را می‌پرسد و برادرش با مکث می‌گوید: «رفته روی بام و پایین نمی‌آید.»

لطیفه‌ها وقتی تحلیل می‌شوند طنز خود را از دست می‌دهند، با این حال خطر سرزنش شدن را به جان می‌خرم و این لطیفه‌ی خاص را برای‌تان تحلیل می‌کنم. در این‌جا پیش فرض این است که مردم اخبار تکان دهنده را هنگامی که به صورت چند مرحله‌ای داده شود، با آسودگی بیش‌تری می‌پذیرند. در بحث درباره‌ی تکامل، چیزی شبیه به خبر «گربه مرده است» نه، اما «گربه روی بام است» وجود دارد. مایکل بیهی، زیست‌شیمی‌دان، در مقدمه‌ی کتاب تازه منتشر شده‌ی خود به نام  تله موشی برای داروین: مایکل  بیهی به منتقدان خود پاسخ می‌دهد[۱]، این مسئله را این طور توضیح می‌دهد: مردم آرام آرام برای حذف نظریه‌ی تکامل داروینی آماده می‌شوند. این طور برنامه ریزی نشده بود، اما این آن چیزی است که در حال اتفاق افتادن است.

همه چیز هنوز خوب است؟

طبق کتاب‌های درسی زیست شناسی و رسانه‌های مشهوری که موضوع تکامل را ارایه می‌دهند، هنوز همه چیز برای داروین خوب است. درست است که روی بام است، اما ایمن است. بنابر باور آن‌ها، دانشمندانِ نظریه‌ی طراحی هوشمندانه، مانند مایکل بیهی رذل، ممکن است چالش‌های «ضد علمی» خود را مطرح کنند اما این تنها نسیمی ملایم روی خز گربه محسوب می‌شود.

اما صبر کنید . . . در واقع سرنوشت گربه یک قدم فراتر از ‌بام پیش رفته است. بهی می‌نویسد:

از اوایل هزاره، انبوهی از زیست شناسان برجسته کتاب‌هایی را منتشر کردند که نظریه‌ی تکامل را مورد ارزیابی انتقادی قرار می‌دهد. هیچ یک از آن‌ها بر این باور نیستند که مکانیسم داروین عامل اصلی حیات باشد. این موضوع ممکن است باعث تعجب افرادی شود که اطلاعات خود را در مورد وضعیت علوم از طریق بخش تفننی رسانه‌های جریان اصلی به دست می‌آورند. گرچه هنوز پارتیزان‌های قدرتمند مقاومت می‌کنند، اما کسوف داروینیسم در جامعه‌ی علمی به خوبی پیشرفت کرده است. چند سال پیش مجله‌ی نیچر[۲] مناظره‌ای را بین دو گروه از دانشمندان منتشر کرد که یک گروه از داروین دفاع می‌کرد و دیگری معتقد بود زمان آن رسیده است که از داروین عبور کنیم. داشتن مدافع خوب است، اما وقتی ایده‌ای به مدت یک‌صد و پنجاه سال وجود داشته باشد و اکنون انسان‌های درست فکر جامعه‌ی علمی مرگ آن را اعلام می‌کنند و یک مقاله در برجسته‌ترین مجله‌ی بین‌المللی علوم مبنی بر گذار از این ایده منتشر شده است، پس زمان آن فرا رسیده تا از آن عبور کنیم.

البته سوال این است که به چه سمت عبور کنیم؟ دانشمندان مخالف داروین در کتاب‌های خود ایده‌های هوشمندانه‌ای ارایه کرده‌اند اما جامعه‌ی علمی تاکنون هیچ یک از آن‌ها را نپذیرفته است. غیراصولی بودن تمام ایده‌های جدید، مانند خود سازماندهی[۳]، تنوع تسهیل شده[۴]، همزیستی[۵]، نظریه‌ی پیچیدگی[۶] و موارد دیگر، به سرعت نتیجه گرفته می‌شود و اعلام می‌شود همگی دچار همان مشکلات نظریه‌ی داروین هستند. در غیاب یک جایگزین قابل قبول و به دلیل این که نظریه‌ی داروین به عنوان یک دیدگاه دفاعی در رفع شک و تردید مردم مفید بوده است، صرفا به لحاظ نارسایی فکری[۷]، داروینیسم به عنوان یک اصل در کتب درسی حفظ می‌شود.

ممیزی مستقل

در واقع برای داروینیسم اوضاع حتی از این هم بدتر است. آثار بیهی و دیگر نظریه‌پردازان طراحی هوشمندانه که مستقل از ممیزی تفکر فرگشتی عمل می‌کنند، اشکالات ویرانگری را در این نظریه یافته‌اند.

اما صبر کنید، منتقدان نظریه‌ی طراحی هوشمندانه هم پاسخ‌هایی برای آن دارند. آن‌ها معتقدند بیهی هرگز پاسخ ردیه‌های آن‌ها را نداده است! به عنوان مثال، سه تن از نویسندگان برجسته و دانشمند، یعنی ناتان لنتس[۸]، جوشوا سوامیداس[۹] و ریچارد لنسکی[۱۰] سال گذشته در مجله‌ی ساینس[۱۱] در پاسخ به کتاب بیهی با عنوان شیاطین داروین[۱۲]نوشتند:

– بیهی . . . این واقعیت را که برخی استدلال‌های قبلی وی کاملا رد شده‌اند. نادیده می‌گیرد

– بیهی این ادعای خود را دوباره تکرار می‌کند که تکاملِ مقاومتِ کلروکین در مالاریا[۱۳] از طریق جهش‌های تصادفی بسیار بعید است زیرا حداقل دو جهش لازم است که هر یک بدون دیگری بی‌فایده است. محاسبات وی قبلا رد شده است.

– و سرانجام این‌که کتاب شیاطین داروین نمی‌تواند علوم تکامل مدرن را به چالش بکشد زیرا بیهی به شکل کامل با (اشکالات) آن درگیر نمی‌شود.

به نظر بسیاری این که بیهی منتقدان خود را «نادیده می گیرد» بسیار بد است. او «ادعاهای خود را که قبلا رد شده‌اند، دوباره تکرار می‌کند» و نمی‌تواند «درگیر شود». عدم واکنش بیهی ​​یکی از موضوعات اصلی حمله  لنتس و همکارانش به او بود. مطمئنا گربه در امن و امان است. روی میز جراحی است و ممکن است تحت بیهوشی دامپزشکی هم باشد اما انتظار می‌رود که بهبود یابد. درست است؟

در کمال تاسف به پارتیزان‌های داروین اعلام می‌کنیم که آقا و خانم عزیز، متاسفانه نظریه‌ی محبوب شما فوت کرده است. این ادعا که مایکل بیهی به منتقدان خود پاسخ نمی‌دهد، اکنون با انتشار کتاب جدید او به طور گسترده رد می‌شود. این کتاب در ۵۵۶ صفحه پاسخ به منتقدان است و با زیرکی و دقتی که مخصوص بیهی ​​است، نوشته شده است. فصل‌های کتاب شامل پاسخ به انتقاداتی است که به کتاب‌های او وارد شده است.

این کتاب حجیم یکی از قوی‌ترین علایمی است که نشان می‌دهد گربه مرده است. هنوز به مردم اطلاع داده نشده است و مدافعان وفادار به نظریه‌ی تکامل در حال انکار هستند. با این حال، همان‌طور که مایکل بیهی در کتاب تله موشی برای داروین توضیح می‌دهد، زمان این مسئله را حل می‌کند.

 

منبع:

https://evolutionnews.org/2020/11/darwin-is-on-the-roof-new-book-from-michael-behe-out-today/

 

[۱] A Mousetrap for Darwin: Michael J. Behe Answers His Critics

[۲] Nature

[۳] self-organization

[۴] facilitated variation

[۵] symbiosis

[۶] complexity theory

[۷] intellectual inertia

[۸] Nathan Lents

[۹] Joshua Swamidass

[۱۰] Richard Lenski

[۱۱] Science

[۱۲] Darwin Devolves

[۱۳] the evolution of chloroquine resistance in malaria

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا