تایید نظریهی پیچیدگی کاهشناپذیری مایکل بهی با جایزهی نوبلمایکل اگنور/ ترجمه: امیرحسین لطیفی
evolutionnews.org
۱۵، اکتبر، ۲۰۱۸
جایزهی نوبل شیمی امسال (۲۰۱۸) به گرگوری پی. وینتر[۱]، جرج پی. اسمیت[۲] و فرانسیس اچ. آرنولد[۳] برای مهندسی نبوغآمیز مولکولهای زیستی تعلق گرفت. من و همکارانم در موسسهی دیسکاوری[۴] مشاهده کردیم که این جایزه پاداش تحقیقی است که اساسا وابسته به نگاه به طراحی در زیستشیمی و طراحی هوشمندانه به عنوان یک متد علمی است. برندگان جایزهی نوبل (چه به صورت ضمنی و چه به طور صریح) حضور طراحی را در ساختار و عملکرد سلول به تصویر کشیدهاند و از تنوع ژنتیکی تصادفی مولکولها برای طراحی مولکولهای زیستی با قدرت ثمربخشی بسیار بالا استفاده کردهاند. استفاده از تنوع تصادفی در مولکولهای زیستی برای ساخت مولکولهای بهتر، حقیقتا یک زیستمهندسی زیبا است، کاری زیبا در علم طراحی هوشمندانه.
کوین حیرت زده است
همان طور که قابل پیشبینی است داروینیستها کاملا حیرتزده شدهاند. پرفسور جری کوین[۵] در کتاب چرا تکامل درست است؟[۶] با اوقات تلخی میگوید: «چیزی برای گفتن ندارم» و در ادامه مینویسد:
«به نظرم یا اگنور فکر میکند که فرانسیس آرنولد [یکی از برندگان جایزهی نوبل] خدا است، یا نمیتواند درک کند که تقلید انسان از فرگشت در آزمایشگاه با وجود یک طراح انسانگونه که جانوران و گیاهان را خلق میکند، یک چیز نیستند.»
کوین در درک علم طراحی دچار بدفهمی بود. طراحی هوشمندانه مبتنی بر دو استنباط علمی است: ۱) برای برخی از جنبههای زیستشناختی، طراحی منطقیترین توضیح است و ۲) استنباط از طریق طراحی ابزاری قدرتمند در روششناسی علمی است. برندگان نوبل از دومین استنباط استفاده کردند؛ اینکه طراحی ابزاری قدرتمند در علوم زیستی است تا رهنمون تحقیقاتشان باشد.
طراحی مولکولهای زیستی
آنها در مولکولهای زیستی در پی هدف (طراحی) بودند و از تغییرات ژنتیکی تصادفی برای طرحریزی فرایندهای زیستی بهتر استفاده کردند. کاری که آنها کردند در واقع همان چیزی بود که مایکل بهی در اصول پیچیدگی کاهشناپذیر خود آن را کشف کرده بود: در موجودات زنده برخی عملکردهای زیستی وجود دارد که آنقدر پیچیدهاند که نمیتوانند به سادگی با تغییرات و دگرگونیهای تصادفی یا انتخاب طبیعی غیرهوشمند فرگشت یافته باشند. برای دستیابی به سطوح عالی پیچیدگی و عملکرد زیستی باید به این فرآیند «آگاهی» را افزود. پژوهشگران برندهی جایزهی نوبل نشان دادند که چهگونه همراهی آگاهی با تغییر و دگرگونی برای فرگشت صفات نوظهور زیستی امری ضروری است. از این منظر، این محققان به تقلید از طبیعت پرداختهاند؛ طبیعتی که مملو از طراحیهای هوشمندانه است. طبیعت، دستکم به اندازهی تحقیقات زیستی مبتکرانهای که در آزمایشگاه انجام میشود به دگرگونی، شانس و آگاهی و هوش در فرگشت نیازمند است. این کار که در نهایت به جایزهی نوبل منتهی شد، اثبات زیبایی است بر صحت «پیچیدگی کاهشناپذیر».
کوین به درستی اشاره میکند که یک روش علمی خوب در مهندسی مولکولهای زیستی به طرزی حیاتی متکی به درک هدف در زیستشناسی است. محققان برای آن که بتوانند مولکولها را با استفاده از طراحی و تغییر به نحوی موثر فرگشت دهند، باید ابتدا هدف – عملکرد – آنها را تعیین کنند. درک هدف امری بنیادی در تحقیقات زیستی است. بنیادیترین و کلیدیترین سوالی که یک محقق میتواند در مورد یک ساختار یا فرایند زیستی بپرسد، این است که: «هدف آن چیست؟» هدف البته همواره امری آیندهنگرانه است. هدف DNA کدگذاری ساختار پروتیین و کمک به رونویسی است. هدف ریبوزوم ساخت پروتیین و هدف میتوکندری تولید انرژی از ATP است. به همین ترتیب هدف کلروپلاست هم انجام فتوسنتز است.
هدف خصیصهای از سیستم است که مقصد آن را تعیین میکند؛ به این مفهوم که سیستم چه کاری میخواهد بکند. هدف به طور ذاتی دلالت بر طراحی دارد؛ هدف شاخصهی طراحی است.
اعتباریابی بیهی
این همان مشخصهای است که محققان برندهی جایزهی نوبل را راهنمایی کرد و همواره هم بهترینهای علم زیستشناسی را راهنمایی میکند: «هیچ جایزهی نوبلی تا کنون به تحقیقات داروینی اهدا نشده است». در واقع یک دلیل مهم پشت این موضوع است. داروینیسم وجود هدف در زیستشناسی را انکار میکند و انکار هدف زیستی، مانعی فاجعهبار برای علم است. برای مثال آن مورد ننگین DNA بیرمز که گاهی به آنها DNA به درد نخور[۷] هم میگویند یکی از نتایج فاجعهبار استنباط داروینیستها به بیهدف بودن زیستشناسی بود که تحقیقات ژنتیکی را دههها عقب انداخت.
سطوح خاصی از پیچیدگیهای زیستی هستند که آنقدر پر از جزییات و روابط در همپیچیده و ظریفاند و به قدری دقیق هدفمند شدهاند که به طور کامل فراتر از توان ناچیزی هستند که انتخاب تصادفی و انتخاب بیمنطق میتواند به ارمغان آورد. به کار بردن هوش و آگاهی لازمهی فرگشت آنها است.
منبع:
[۱] Gregory P. Winter
[۲] George P. Smith
[۳] Frances H. Arnold,
[۴] Discovery Institute
[۵] Jerry Coyne
[۶] Why Evolution Is True
[۷] Junk DNA)