چرا طراحی‌هوشمندانه‌ی جهان ایده‌ی پوچی نیست؟
ترجمه: عمادالدین حبیبی

۱۷ ژانویه ۲۰۲۱

ریموند برگنر[۱]، استاد روان‌شناسی دانشگاه ایالتی ایلینویز[۲]، در سال ۲۰۱۷ مقاله‌ی جذابی در مورد یکی از مناقشه‌های مبحث طراحی‌هوشمندانه نوشت؛ این که آیا جهان شواهدی از طراحی را در خود دارد یا نه. خوش‌بختانه این مقاله تنها در هشت صفحه، کاملا واضح و در حوصله‌ی خواننده‌ی معمولی نوشته شده است.

او به‌طور مشخص بیان می‌کند که به دنبال اثبات مفهوم طراحی نیست بلکه تلاش دارد نشان دهد مفهوم طراحی‌هوشمندانه، ابدا مفهوم پوچی نیست. برگنر در این مقاله به چند نکته‌ی کلیدی اشاره می‌کند. مورد اول از این نکات همراه با اندیشه‌های او از این قرار است:

بسیاری از کسانی که نبوغ خارق‌العاده‌ای داشته‌اند، چه در روزگار گذاشته و چه در دوران معاصر، به طراحی‌هوشمندانه باور داشته‌اند. مشهور است که آیزاک نیوتن که در بند اعتقادات مذهبی سنتی نبود و به‌نوعی بدعت‌گذار شناخته می‌شد، زمانی گفته بود: «این سیستم بسیار زیبای متشکل از خورشید، سیارات و دنباله‌دارها تنها می‌تواند از حکمت و سلطه‌ی موجودی هوشمند و قدرت‌مند ناشی شده باشد». در دوران معاصر هم، آلبرت انیشتین، یهودی سکولار که همواره عدم اعتقاد خود را به خدای شخص‌وار اظهار می‌داشت نیز چنین گفته است: «احساسات معنوی دانشمندان در قالب شیفتگی هیجانی نسبت به هماهنگی قانون طبیعت[۳] پدیدار می‌شود؛ این هماهنگی، نشان‌دهنده‌ی چنان برتری‌ای است که در مقایسه با آن، تمام تفکرات و اعمال سامان‌مند انسان‌ها بازتابی کاملا ناچیز محسوب می‌شوند». در گذشته دانشمندان بزرگ دیگری مانند گالیله[۴]، کپلر[۵] و ماکسول[۶] (و همچنین در دوران معاصر دانشمندانی مانند فرانسیس کالینز[۷]، فرد هویل[۸] و آلن سندیج[۹]) اساسا همین باور را ابراز داشته‌اند. ]۱[

اگر پرسش‌هایی مانند «آگاهی انسان چه‌گونه به وجود آمده است؟» مطرح نشوند، هر کس می‌تواند این ادعا را که «خدایی وجود ندارد!» فریاد بزند یا حتی در مورد پرسش‌ «جهان چه‌گونه به وجود آمده است؟»، اگر خداناباور عوام بگوید جهان همیشه وجود داشته است (یعنی جهان در بی‌نهایت زمان رو به عقب وجود داشته است)، با مشکل منطقی بزرگی روبه‌رو خواهد شد: اگر جهان همیشه وجود داشته است، پس هر آن‌چه امکان وقوع آن وجود داشته باشد، قبلا رخ داده است؛ از جمله این امکان که ما وجود نداشته باشیم. گرچه، ما وجود داریم. این موضوع و مسئله‌ی آگاهی انسان تاکنون به صورت مسایلی حل‌ناشده باقی‌مانده‌اند. نکته‌ی دوم مقاله‌ی برگنر این است:

هر چند در باب پیامدهای تنظیم‌دقیق اختلاف‌نظر وجود دارد، اختلاف‌نظر کنونی میان فیزیک‌دانان درباره‌ی این‌که جهان ما به‌گونه‌ای «دقیق تنظیم شده» است که هم برای وجودداشتن به‌شکل کنونی‌اش و هم برای پدیدآوردن اشکال حیات مناسب است، اندک است. مولفه‌های فیزیکی گوناگون از جمله برهم‌کنش هسته‌ای قوی[۱۰]، بار الکترون و سرعت انبساط کیهان در نخستین ثانیه پس از مه‌بانگ، به لحاظ نظری طیف گسترده‌ای از مقادیر احتمالی را می‌توانند داشته باشند، با این حال، تنها کسر بسیار ناچیزی از این مقادیر که اساسا به سمت صفر میل می‌کنند، به وقوع مواردی مانند وجود اتم‌ها، تشکیل ستارگان، به هم پیوستن ماده به منظور خلق سیارات و کهکشان‌ها که در نهایت باعث به وجود آمدن منشا گونه‌های زنده می‌شوند، می‌انجامد. به همین خاطر، توافق علمی بر این است که جهان ما جهانی فوق‌العاده نامحتمل است. تحقق هر یک از این مقادیر، به‌تنهایی، به‌شکل غیرعادی نادر است. این واقعیت که بسیاری از این ضرایب دقیقا همان مقادیری را دارند که برای شکل‌گیری جهان و ما باید داشته باشند، نشان‌دهنده‌ی چنان نامحتمل‌بودن غیر‌قابل‌درکی است که استیون هاوکینگ[۱۱]، خداناباوری که با صراحت مخالف طراحی‌هوشمندانه بود، جهان ما را «معجزه‌‌ای آشکار» توصیف می‌کند. ]۲[

هیچ ایده‌ای، اگر بر اساس شواهد باشد، پوچ نیست. هر کس بخواهد می‌تواند بگوید ما در جهانی پوچ زندگی می‌کنیم اما اگر شواهد خلاف این ادعا باشد، چنین گفته‌ای دیگر صحت ندارد.

مفهوم تنظیم‌دقیق صرفا یک واقعیت نیست بلکه ایده‌ای است که با امید همراه است. اگر شما هوا‌دار داستان‌های علمی-تخیلی هستید و متقاعد شده‌اید که ما این‌جا در جهان تنها نیستیم، بهتر است از این واقعیت که به نظر می‌رسد جهان برای حیات تنظیم‌دقیق شده، احساس آرامش کنید. این‌که چه‌طور می‌توانیم با گونه‌های زیستی هوشمند دیگر تماس برقرار کنیم پرسش دیگری است اما دست‌کم دلیل خوبی برای این فرض ‌که آن‌ها وجود دارند، خواهیم داشت. این موضوع یقینا به ما انگیزه می‌دهد تا به جست‌وجو ادامه دهیم و «با جسارت پیش‌روی کنیم».

ادعای برگنر در مورد این‌که طراحی‌هوشمندانه‌ی جهان ایده‌ای معقول است، تاییدی بر هیچ باور الهیاتی یا دینی خاصی نیست (واقعیتی که برگنر به‌وضوح بیان می‌کند). استدلال‌هایی که در تایید باورهای الهیاتی و دینی مطرح می‌شوند باید بر مبانی دیگری بنا شوند که معمولا هم‌ چنین است. تمام آن‌چه ایده‌ی طراحی به ما می‌گوید این است که آگاهی ما از طراحی تصادفی یا توهم نیست بلکه دعوتی است برای کسب دانایی بیش‌تر درباره‌ی این‌که ما که هستیم و چرا این‌جا وجود داریم.

 یادداشت‌ها:

  1. Bergner, Raymond, 2017/06/03, Intelligent Design: Maybe True, Maybe False, But Not Absurd, DO – ۱۰.۱۳۱۴۰/RG.2.2.15653.91367
  2. Bergner, Raymond, 2017/06/03, Intelligent Design: Maybe True, Maybe False, But Not Absurd, DO – ۱۰.۱۳۱۴۰/RG.2.2.15653.91367

منبع:

Why Intelligent Design of the Universe Is Not an Absurd Idea

[۱]. Raymond Bergner

[۲]. Illinois State University

[۳]. Natural law

[۴]. Galileo

[۵]. Kepler

[۶]. Maxwell

[۷]. Francis Collins

[۸]. Fred Hoyle

[۹]. Alan Sandage

[۱۰]. Strong nuclear force

[۱۱]. Stephen Hawking

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا