منشا نظریهی مهبانگکریستوفر ساتگیت/ ترجمه: حسنا ارشدی
دکتر کریستوفر ساتگیت[۱]، ویراستار خدا، بشریت و کیهان[۲]، در واقع آموزشدیدهی تحقیقات زیستشیمی بود. او اکنون شاعر، ویراستار و مدرس پارهوقت خداشناسی در دانشگاه اگزتر[۳] است. آخرین کتاب او عشق و به صدا در آوردن آن[۴] است. (دانشگاه سالزبورگ[۵]، ۱۹۹۷).
منجمان، در دههی ۲۰ میلادی، میتوانستند نشان دهند برخی سحابیها (تودههای عظیم گاز و گرد) دورتر از آن بودند که بخشی از راه شیری محسوب شوند؛ زیرا آنها کهکشانهایی قائمبهذات خود بودند. ادوین هابل[۶]، یکی از مکتشفان اشیا خارج کهکشانی، مرحلهای فراتر رفت و سال ۱۹۲۴ این اکتشافش را که نور کهکشانهای دور، اساسا قرمزتر از نور کهکشانهای نزدیک است و درجهی سرخسویی[۷] متناسب با فاصله است، منتشر کرد.
سادهترین تفسیر برای سرخسویی این است که حالتی از اثر دوپلر[۸] است. این پدیدهای است که در آن هر چه قطاری نزدیک و یا دورتر شود، در نتیجه صوت قطار دچار تغییر فرکانس میشود؛ با توجه به این تفسیر، نور به این علت قرمز میشود که کهکشانها از ما دور میشوند. از آنجایی که درجهی قرمزشدن نیز واحدی از سرعت عقبنشینی است، هابل توانست نشان دهد کهکشانهای دورتر با سرعت بیشتری نسبت به کهکشانهای نزدیک از ما فاصله میگیرند.
در نگاه اول، ممکن است این مشاهده به این موضوع که زمین در مرکز برخی انفجارات کیهانی واقع شده بود، اشاره کند. اما این حقیقت که تمامی حرکتها با هم مرتبط هستند، اشاره به این مطلب دارد که سایر مشاهدهکنندگان در نقاط دیگر جهان نیز میتوانند چنین مشاهداتی داشته باشند. این مشاهده سازگار با جهانی در حال توسعه است؛ ممکن است یک نفر برای نشان دادن آن، نقطههایی روی بادکنک بکشد، سپس آن را باد کند. همینطور که بادکنک منبسط میشود، نقطهها از هم دور میشوند. همچنین نقطههای جداگانهای که فاصلهی بیشتری دارند با سرعت بیشتری دور میشوند.
نتیجهگیری از روی مشاهداتی که نشان میدهد جهان در حال منبسطشدن است، در گذشت زمان منجر به این عقیده میشود که ممکن است در گذشتههای بسیار دور (حدود ۱۰-۲۰ بیلیون سال پیش) زمانی بوده باشد که تمام جهان در نقطهای واحد متمرکز بوده باشد. این نقطه میتوانسته بهطور باورنکردنیای گرم و متراکم باشد. در این نقطه که زمان صفر است (t=0)، جهان اگر نه بهشکلی ناگوار، اما بسیار سریع شروع میکند به منبسط شدن و همینطور که منبسط و خنک میشود، مادههایی که امروزه میشناسیم، شروع به انتشار میکنند. تغییرات کوچکی در چگالی آن ماده منجر به غلظت و شکلگیری تدریجی ستارگان، کهکشانها و سیارهها میشود. به تدریج کشش جاذبهی متقابل ماده، انبساط جهان را آهسته میکند. نتیجه، شکل اولیهای از جهان است؛ همانطورکه کیهانشناسی مدرن آن را به تصویر کشیده است.
منبع:
https://counterbalance.org/ghc-bb/begbb-body.html
[۱] Christopher Southgate
[۲] God, Humanity and the Cosmos
[۳] University of Exeter
[۴] A Love and its Sounding
[۵] University of Salzburg
[۶] Edwin Hubble
[۷] red shiftپدیدهای در علم نجوم در اثر پدیدهی دوپلر
[۸] Doppler Effect به معنای تغییر بسامد امواج نور متناسب با سرعت نور