معیار طراحی قلمداد کردن یک پدیده‌ی زیستی از نگاه ویلیام دمبسکی
هاوارد جی. ون تیل/ ترجمه: امیرحسین لطیفی

چه‌گونه می‌توانیم بدانیم که چیزی آگاهانه طراحی شده است؟ به گفته‌ی دمبسکی[۱] پاسخ این سوال بسیار سر راست است:

در حقیقت یک معیار بسیار دقیق برای تمایز اشیایی که ناشی از یک بصیرت هوشمندانه‌اند و اشیایی که بدون هدایت یک عامل هوشمند بوجود آمده‌اند وجود دارد که من آن را «معیار تشخیص پیچیدگی»[۲] می‌خوانم. زمانی که فاعلان هوشمند عمل می‌کنند، از خود یک نشان مشخص یا یک امضا به جا می‌گذارند که من آن را «پیچیدگی مشخص» توصیف می‌کنم. «معیار تشخیص پیچیدگی» با شناسایی این نشان در اشیای طراحی شده، طراحی را مشخص می‌کند.[۳] هر گاه که ما به طراحی اشاره می‌کنیم باید سه چیز را معین کنیم: محتمل بودن[۴]، پیچیدگی[۵] و مشخص‌بودن[۶] شیئ یا رویدادی که آن را بررسی می‌کنیم.[۷]

یک شیئ  یا رویداد زمانی «محتمل» است که هم به طور کامل با قوانین طبیعی سازگار باشد و هم تماما به وسیله‌ی آن‌ها تعیین نشده باشد، بلکه تنها یکی از نتایج میان چندین نتایج احتمالی فرایندهای طبیعی را به نمایش بگذارد. «پیچیدگی» رابطه‌ای وارونه با محتمل بودن دارد. اشیای بسیار پیچیده احتمال کم‌تری برای به حقیقت پیوستن به صورت طبیعی دارند. دمبسکی به دنبال مواردی می‌گشت که احتمال تحقق‌شان به طرق طبیعی کم‌تر از میزانی باشد که او «مرز احتمالات جهانی» می‌نامید و مقداری برابر ۱۵۰-۱۰ داشت. برای این که یک شیئ یا یک رویداد «مشخص» باشد، باید یک الگوی متمایز از خود بروز دهد که بتوان آن الگو را از خود این شیئ یا رویداد جدا کرد. یک الگوی جدایی‌پذیر ممکن است با برخی توالی‌های مشتق‌پذیر از اعداد یا حروف مطابقت داشته باشد که الزاما ارتباطی با شیئ یا رویدادی که داریم معیار پیچیدگی مشخص را برای آن بررسی می‌کنیم، نداشته باشد. برای مثال، اگر محققانی که به جست‌وجو برای هوش فرازمینی می‌پردازند، یک سیگنال رادیویی دریافت کنند که حاوی ۱۰۰ عدد اول باشد آن‌ها چنین نتیجه می‌گیرند که سیگنال یک الگوی جدایی‌پذیر ارایه می‌دهد که الزاما ارتباطی با موج الکترومغناطیسی‌ای که آن را حمل می‌کند، ندارد.

در زبان دمبسکی، اگر رویداد/ شیئی محتمل (نتیجه هیچ قانون تعیین‌کننده‌ی طبیعی نباشند) و به اندازه‌ی کافی پیچیده (احتمال تحقق آن‌ها به طور طبیعی کمتر از ۱۵۰-۱۰ باشد) و مشخص باشد، آن‌گاه آن شیئ/رویداد نمایانگر پیچیدگی مشخص است. استدلال مرکزی کتاب ناهار مجانی در کار نیست[۸]، این است که اشیا/رویدادهایی که از خود پیچیدگی مشخصی بروز می‌دهند، نمی‌توانند صرفا طی «فرایندهای طبیعی» محقق شده باشند و به مفهومی که با تمام شرایط کلیدی‌ای که در بالا تعریف شد مطابقت داشته باشد، باید نتیجه‌ی «طراحی هوشمندانه» باشند.

 

منبع:

Are Bacterial Flagella Intelligently Designed? Reflections on the Rhetoric of the Modern ID Movement, Howard J. Van Till, Science and Christian Belief, Vol 15, No 2, 117-140

 

[۱] Dembski

[۲] complexity-specification criterion

[۳] NFL, p. 6.

[۴] contingency

[۵] complexity

[۶] specification

[۷] NFL, p. 8.

[۸] No Free Lunch

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا