علم هرگز نمی‌تواند توضیح دهد چرا چیزی هست به‌جای این‌که نباشد
جان هورگن/ ترجمه: مهدی محمدی

جان هورگن نویسنده‌ی مقالات علمی برای نشریات معتبر آمریکایی و مدیر مرکز آثار علمی در انستیتو تکنولوژی استیونز[۱] است. کتاب مشهور او با نام پایان علم[۲] در سال ۱۹۹۶ منتشر شده است. هورگن در سال ۱۹۸۳ از مدرسه روزنامه‌نگاری دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شد. از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۷، نویسنده ارشد مجله «ساینتیفیک امریکن»[۳] بود و در سال ۲۰۰۵ به عنوان مدیر مرکز آثار علمی [۴] در انستیتو تکنولوژی استیونز آغاز به کار کرد. وی همچنین استاد «روزنامه‌نگاری علمی» و «تاریخ علم» است.

وقتی پیش‌بینی می‌کنیم علم کاری را هرگز نمی‌تواند انجام ‌دهد، پندآموز است که به یاد فیلسوف فرانسوی، آگوست کنت[۵]، بیفتیم. او در سال ۱۸۳۵ ادعا کرد که علم هیچ‌گاه نمی‌تواند بفهمد ستارگان از چه چیزی ساخته شده‌اند. این ادعا به‌نظر یقینی می‌رسید اما دهه‌ها است که اخترشناسان با تحلیل طیف‌ نوری که از خورشید و ستارگان دیگر خارج می‌شود ترکیب‌های شیمیایی آن‌ها را مشخص کرده‌اند.

با وجود این من می‌خواهم این خطر را بپذیرم و با اطمینان بگویم علم به چیزی که من آن را «این پرسش»[۶] می‌نامم هرگز و هرگز  پاسخ نمی‌دهد: چرا چیزی هست به‌جای این‌که نباشد؟ ممکن است فکر کنید این پیش‌بینی به‌طرز پیش‌پا‌افتاده‌ای بدیهی است، اما دانشمندان برجسته‌‌ای هستند که ادعا می‌کنند نه تنها علم می‌تواند به «این پرسش» پاسخ دهد بلکه پاسخ داده است. لارنس کراوس[۷] فیزیک‌دان این پیام را در کتاب خود، جهان برخاسته از هیچ: چرا چیزی هست به‌جای این‌که نباشد[۸] منتقل می‌کند.

پاسخ کراوس البته جدید نیست. دهه‌ها پیش، جان ویلرِ[۹] بی‌بدیل پیشنهاد داد که، مطابق آموزه‌های احتمالاتیِ نظریه‌ی میدان کوانتومی، حتی یک خلأ ظاهرا کامل هم مملو از ذرات و پادذراتی است که در درون و بیرون از وجود ظاهر می شوند. در سال ۱۹۹۰، فیزیک‌دان روسی، آندره لینده[۱۰] به من اطمینان داد که کل کیهان ما –و همین‌طور جهان‌های بی‌شمار دیگر- باید از یک «نوسان کوانتومی»[۱۱] نخستین ناشی شده باشند.

من این مفهوم را –و فکر می‌کنم لینده آن را ارایه داد- کمی وسوسه‌انگیز ولی بوالهوسانه می‌یابم. اما کراوس از ما می‌خواهد نظریه‌ی کوانتوم خلقت را جدی بگیریم و  زیست‌شناس تکاملی، ریچارد داوکینز[۱۲] هم آن را جدی می‌گیرد. او در داوکینز در موخره‌ای بر کتاب کراوس می‌نویسد: «حتی آخرین برگ برنده الهی‌دانان، یعنی پرسش “چرا چیزی هست به‌جای این‌که نباشد؟” همزمان با خواندن این صفحات از بین می‌رود.» او ادامه می‌دهد: « اگر کتاب منشأ انواع[۱۳] داروین، مهلک‌ترین طوفان زیست‌شناسی بر فرا‌طبیعت‌گرایی[۱۴] بود، ما می‌توانیم جهان برخاسته از هیچ کراوس را به همین میزان در کیهان‌شناسی ویران‌گر ببینیم.»

واقعا؟!  داوکینز پایدارترین رساله‌ی عمیق علمی در تاریخ را با  یک کتاب علمیِ عامه‌پسند[۱۵] که بازیافتی از مشتی ایده‌ی کهنه از فیزیک و کیهان‌شناسی است، مقایسه می‌کند. این مبالغه‌ی مسخره‌ بیش‌تر از این‌که ارزش‌های مأخوذ از کتاب کراوس را نشان دهد، از تنفر شدید داوکینز نسبت به مذهب که ویران‌کننده‌ی داوری‌های او شده است، حکایت دارد.

دیوید آلبرت[۱۶] فیلسوف و متخصص نظریه‌ی کوانتوم، در نیویورک‌تایمز بوک ریویو[۱۷] ارزیابی متعادل‌تری از کتاب کراوس دارد. و منظور من از داوری متعادل، سرزنش بی‌رحمانه و شدیدالحن است. او می‌پرسد: « هنگام شروع، خودِ قوانینی که مکانیک کوانتوم آن‌ها را مفروض گرفته از کجا آمده‌اند؟» آلبرت اشاره می‌کند که نظریات جدید میدان کوانتومی «هیچ‌ توضیحی برای این که بگویند آن قوانین از کجا می‌آیند یا چرا جهان باید شامل انواع خاصی از این نوع میدان‌ها باشد یا اصولا جهان چرا باید شامل میدان باشد یا اصلا چرا باید جهانی وجود داشته باشد، ندارد. پایان. مورد تمام شد. پایان داستان.»

اگر می‌خواهید کاوشی رضایت‌بخش‌تر از «این پرسش» داشته باشید، به مقاله‌ی چرا جهان هست[۱۸] نوشته‌ی  جیم هالت[۱۹]، نویسنده‌ی فلسفه و علم رجوع کنید. هالت آن‌قدر احمق یا مغرور نیست که ادعا کند او یا هر کس دیگری به «این پرسش» پاسخ داده‌است. او درباره‌ی «این پرسش» نه‌تنها با فیزیک‌دانان، به ویژه لینده، استیون واینبرگ[۲۰] و دیوید دویچ[۲۱]، بلکه همچنین با الاهی‌دانان، فیلسوفان و غیردانشمندان[۲۲] گفت‌و‌گو می‌کند. و چرا که نه؟ وقتی این سوال مطرح می‌شود، همه متخصص‌اند و هیچ‌کس متخصص نیست. زیرا «این پرسش» با هر سوال دیگری که در علم مطرح می‌شود تفاوت دارد. لودویگ ویتگنشتاین[۲۳] وقتی به سبک مرموز خودش نوشت: «رازآلودگی در چه‌گونگی جهان نیست بلکه در بودن جهان است.»

در بخش مورد علاقه‌ی من از کتاب هالت، او با جان آپدایک[۲۴]رمان‌نویس گفت‌و‌گو می‌کند؛ کسی که در اثرش درباره‌ی شکوفایی معنوی به‌اندازه‌ی شکوفایی جنسی کاوش کرده‌است. آپدایک به خود می‌بالد که آخرین ایده‌های علمی را در بحث‌های شخصیت‌های اصلی یکی از رمان‌هایش با نام نسخه‌ی راجر[۲۵] مطرح کرده است؛ بحث در این باره که آیا علم می‌تواند دین را از جایگاه منبع بودن برای پاسخ‌های نهایی خارج کند یا نه؟ آپدایک به هالت می‌گوید او مشکوک است به این‌که علم هرگز بتواند پاسخی رضایت‌بخش برای «این پرسش» فراهم کند. به عقیده‌ی او : «علم عادت دارد همچون الهیات تبیین مطلقی از هر چیز ارایه دهد. اما چه‌گونه می‌توان از دره‌ی عظیمی که میان نیستی و چیزی‌بودن وجود دارد گذر کرد؟”

آپدایک می‌گوید نظریه‌ی تورمی که لینده و دیگر نظریه‌پردازان آن را به‌عنوان نظریه‌ای درباب آفرینش‌کیهان طرح کرده‌اند «حرفی برای گفتن ندارد». آپدایک که در سال ۲۰۰۹ و یکسال پس از مصاحبه‌ی هالت با او، درگذشت، سرگرم این ایده بود که اگر خدایی باشد، او جهان را از روی ملال خلق کرده است. سی سال قبل تجربه‌ای داشتم که مرا غرق تفکر در یک تببین الهیاتیِ‌ اندکی متفاوت قرار داد: اگر خدایی باشد، او جهان دل‌شکسته‌اش را خلق کرده است، زیرا از یک بحران هویت کیهانی که از مواجهه‌‌ی خودش با «این پرسش» راه افتاده بود، رنج می‌برد. به‌عبارت دیگر، خدا به اندازه‌ی ما از وجود گیج می‌شود. این ایده، که من آن را در کتاب پایان علم[۲۶] و عرفان عقلانی[۲۷] توضیح داده‌ام، صدالبته به‌کلی ایده‌ی پریشان‌حالی است اما به گمانم نه بیش‌تر از ادعای نامعقول کراوس و دیگر دانشمندانی که معمای هستی را حل کرده‌اند.

علم تجربی چیزهای زیادی راجع به جهان به ما گفته است! حالا ما کمابیش می‌دانیم واقعیت از چه ساخته شده و چه نیرویی چیز‌های موجود را به‌پیش‌رانده یا پس می‌زند. دانشمندان، همچنین روایتی پذیرفتنی و تجربی پیدا کرده‌اند از تاریخ کیهان و حیات روی زمین. اما وقتی آن‌ها اصرار می‌کنند که تمام راز‌ها، شامل بزرگ‌ترین راز، را حل‌کرده‌اند یا به زودی حل خواهند کرد، آسیب بزرگی به علم می‌زنند. آن‌ها آیینه‌ی بنیادگرایان مذهبی‌ای می‌شوند که از آن‌ها نفرت دارند. کنت در چه‌گونه محدود بودن علم اشتباه می‌کرد اما نه در خودِ محدود بودن آن.

منبع:

https://blogs.scientificamerican.com/cross-check/science-will-never-explain-why-theres-something-rather-than-nothing

 

[۱] stevens institute of technology

[۲] The End of Science

[۳] Scientific American

[۴] the Center for Science Writings (CSW)

[۵] Auguste Comte

[۶] The Question

[۷] Lawrence Krauss

[۸] A Universe From Nothing: Why There Is Something Rather Than Nothing

[۹] John Wheeler

[۱۰] Andrei Linde

[۱۱] quantum fluctuation

[۱۲] Richard Dawkins

[۱۳] On the Origin of Species

[۱۴] supernaturalism

[۱۵] Pop-science

[۱۶] David Albert

[۱۷] The New York Times Book Review

[۱۸] Why Does the World Exist?

[۱۹] Jim Holt

[۲۰] Steven Weinberg

[۲۱] David Deutsch

[۲۲] Non-scientists

[۲۳] Ludwig Wittgenstein

[۲۴] John Updike

[۲۵] Roger’s Version

[۲۶] The End of Science (Addison Wesley, 1996)

[۲۷] and Rational Mysticism (Houghton Mifflin, 2003)

مطالب مرتبط

‫۲ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا