طراحی‌کیهانی
ارکی وسا راپ کوژونن/ ترجمه: حسنا ارشدی

در طراحی هوشمندانه، روی آن طراحی کیهانی تمرکز می‌شود که مبنی بر ویژگی‌های جهانی طبیعت هستند؛ مانند تنظیم‌دقیق[۱] قوانین طبیعی که برای وجود زندگی پیچیده ضروری است و عقلانیت نظام جهان که کشف های علمی را ممکن می سازد. استدلال طراحی کیهانی بیرون از جنبش طراحی هوشمندانه ساخته شده است و نظریه‌پردازان طراحی هوشمندانه از این نظریه‌ها برای تدوین استدلال‌های طراحی‌کیهانی خود استفاده می کنند. تاثیرگذار‌ترین هواداران ایده‌ی تنظیم‌دقیق، خارج از جنبش طراحی هوشمندانه هستند. با این حال، رابین کالینز[۲] که عمیق‌ترین دفاع معاصر را از ایده‌ی تنظیم‌دقیق نشان می‌دهد، قبلا از افراد موسسه‌ی دیسکاوری[۳] بوده است. گرچه کالینز مدتی است راه خود را از جنبش طراحی هوشمندانه جدا کرده، اما این سابقه این موضوع را محتمل می‌سازد که گرده‌افشانی‌هایی بین مباحث کیهانی معاصر و طراحی زیست‌شناختی وجود داشته است.]۱[ از آن جا که خیلی از مباحث مهم خارج از قلمرو موضوع طراحی‌هوشمندانه اتفاق افتاده است، من نیز در این جا به خیلی از بحث‌هایی ارجاع خواهم داد که خارج از ادبیات طراحی‌هوشمندانه به وجود آمده‌اند. من سپس تحلیل می‌کنم که چه‌گونه این مباحث با بحث درون طراحی‌هوشمندانه مرتبط هستند.

در گفتمان جنبش طراحی‌هوشمندانه، مباحث طراحی‌کیهانی برای توجیه پرسش طراحی زیستی عمل می‌کنند: اگر در سطح کیهانی ‌طراحی وجود دارد، چرا در سطح جزییات زیستی وجود نداشته باشد؟ به هرحال میان مباحث طراحی‌کیهانی و زیستی تفاوت‌هایی وجود دارد. گرچه مباحث طراحی‌کیهانی از داده‌های تجربی استفاده می‌کنند، با این حال نسبت به علم طبیعی در سطح تبیینی متفاوتی عمل می‌کنند و طرفداران آن‌ها می‌توانند تمام نظریه‌های علمی اصلی را همان‌گونه که هستند، بپذیرند. با وجود این، مباحث طراحی‌زیست‌شناختی معمولا به عنوان مقایسه‌ای از قدرت‌های تبیینی تکامل‌طبیعی و طراحی‌هوشمندانه در تشریح پیچیدگی‌های زیستی ایجاد شده‌اند.

مناسب بودن جهان برای زندگی

به نظر می‌رسد ایده‌ی اولیه‌ی این که طبیعت باید ویژگی‌هایی داشته باشد تا شکل‌گیری حیات پیچیده را میسر سازد، به اندازه‌ی این حقیقت که ما وجود داریم، واقعی و درست باشد.]۲[ در سطح هر روزه، این موضوع می‌تواند در راهی که حیات انسان به محیط پیرامون وابسته است، دیده شود. حیات در اکوسیستم پیچیده‌ای کار می‌کند که خود آن به شرایطی پیشین وابسته است: خاک باید موادی مغذی داشته باشد که اجازه‌ی رشد گیاه را بدهد، همان‌طور که هوا و نور لازم هستند، آب نیز باید وجود داشته باشد. از آب، باد و آتش برای قدرت بخشیدن به اقتصاد و تکنولوژی ما استفاده شده است و پدیده‌ی نجوم اجازه‌ی به وجود آمدن تقویم را داده است. کاملا ممکن است طبیعی به نظر برسد که تعجب کنیم از این که در حقیقت این‌عوامل و سایر عوامل محیطی، به سود ما طراحی نشده‌اند و این که صرفا به‌طور تصادفی سودمند نیستند.]۳[ پیش از این، فیلسوفی یهودی به نام فیلو[۴] (۲۰ سال پیش از میلاد مسیح – ۴۰ سال بعد از میلاد مسیح) نوعی بحث طراحی را با همین معنا تدوین کرده است. او استدلال می‌کند که کیهان می‌تواند با خانه‌ای مقایسه شود که ساخته شده تا مردم را در خود جا دهد. طبق نظر فیلو، درست همان‌طور که ما با دیدن خانه‌ای خوش ساخت فورا نتیجه می‌گیریم که معماری باید خانه را طراحی کرده‌ باشد،  باید کیهان را نیز درست همان‌طور طراحی شده ببینیم. در هر دو مورد، فیلو حکمت غایی آشکار را به عنوان نشانه‌ای از طراحی هدفمند می‌بیند.

برهان تنظیم‌دقیق

برهان طراحی مبتنی بر تنظیم‌دقیق، بر پایه‌ی مشاهده‌ای استوار شده است که براساس آن قوانین طبیعت اجازه‌ی حیات پیچیده را می‌دهد. «اصل ضعیف انسان‌پرور»[۵] که جان بارو[۶] و فرانک تیپلر[۷] آن را محبوب کردند، بیان می‌کند که «مقادیر مشاهده‌شده‌ی تمام کمیت‌های کیهانی و فیزیکی، به طور یکسانی محتمل نیستند اما این کمیت‌ها مقادیری اختیار می‌کنند که این مقادیر ملزم می‌دارند تا مکان‌هایی وجود داشته باشد که حیات مبتنی بر کربن در آن‌ها شکل بگیرد. همچنین این مقادیر الزام می‌دارند که جهان به اندازه‌ای عمر داشته باشد که چنین حیاتی بتواند در آن شکل بگیرد. ]۴[

برهان طراحی مبتنی بر تنظیم‌دقیق جدید بر پایه‌ی رویکردی است که در آن علوم طبیعی الزامات شکل‌گیری حیات مبتنی بر کربن را تبیین کرده‌اند. به نظر می‌رسد که الزامات پدید آمدن حیات پیچیده بسیار سختگیرانه‌اند و اگر ثابت‌های طبیعت اندکی متفاوت می‌بودند، سیر تکاملی و وجود مستمر حیات پیچیده، غیرممکن می‌بود.

در بحث مربوط به تنظیم‌دقیق، واژه‌ی «تنظیم‌دقیق» نوعا طوری فهم نشده است تا بتوان براساس آن فرض کرد که یک طراح وجود دارد. این ایده بیش‌تر بدین صورت است که می‌گوید قوانین طبیعت بین افراط و تفریط‌ها طوری متعادل شده‌اند که به شکل‌گیری حیات اجازه دهند. به فرض این که قوانین طبیعت اندکی در جهات مختلف متفاوت می‌بودند، در آن صورت، حیات ممکن نمی‌بود. گونزالس[۸] و ریچاردز[۹]، دو نظریه‌پرداز طراحی هوشمند، این موضوع را با مقایسه‌ی ماشین‌های جهان‌ساز[۱۰] نشان می‌دهند. این ماشین شامل شاخصی برای هر قانون و عوامل پایدار طبیعت است. تمام متغیرهای متفاوت باید درست کار گذاشته شوند تا حیات امکان‌پذیر شود. شرایط لازم برای حیات، سخت و دقیق هستند و به نظر می‌رسد «اگر به طور تصادفی این مقادیر را انتخاب می‌‌‌کردیم، تقریبا هیچ‌گاه ترکیبی سازگار با حیات یا چیزی شبیه آن پیدا نمی‌کردیم.[۵]

در ادبیات علمی نمونه‌های زیادی از تنظیم‌دقیق وجود دارد و منتقدان بسیار کمی هستند که در استدلال تنظیم‌دقیق کیهان برای حیات تردید کرده باشند.[۶] کیهان‌شناسان و فیزیک‌دانانی با جهان‌بینی‌های خیلی متفاوت ازهم، مانند مارتین ریس[۱۱] [۷]، پل دیویس[۱۲] [۸] و استفان هاوکینگ[۱۳] [۹]، حقیقت تنظیم‌دقیق را تصدیق می‌کنند. در پرتو این توافق کاملا گسترده، به نظر می‌رسد کالینز درست می‌گوید که هرچند تعدادی از نمونه‌های نشان‌داده شده‌ در طول زمان ضعیف بوده‌اند، عموما در آزمون زمان ایستادگی کرده‌اند. بنابراین، به نظر نا‌محتمل می‌رسد که بعدها نشان‌داده شود که اکثریت نمونه‌ها از نظر علمی نادرست هستند.[۱۰] ادبیات گسترده‌ای راجع به تنظیم‌دقیق وجود دارد به طوری‌که نمونه‌هایی از آن‌ها بررسی شده‌اند و نشان داده شده که شواهد خوبی دارند.[۱۱]

شواهد تنظیم‌دقیق را می‌توان به چهار دسته تقسیم‌بندی کرد. اول، وجودکلی و ویژگی‌های قوانین و نیروهای طبیعت مهم هستند. برای مثال، تمام نیروهای اساسی چهارگانه باید وجود داشته باشند.[۱۲] دوم، نیروهای مرتبط با نیروهای اساسی طبیعت باید چنان باشند که اجازه‌ی شکل‌گیری حیات را بدهند.[۱۳] سوم، شرایط اولیه‌ی کیهان باید مناسب باشد، یعنی باید از چیدمان درست ماده و پادماده برخوردار باشد.[۱۴] چهارم، ویژگی‌های عناصری که برآمده از سه عامل قبلی هستند، باید اجازه‌ی حیات بدهند: حیات نیاز به «عناصر سازنده‌ی» مناسب دارد.[۱۵]

در ادبیات عمومی راجع به تنظیم‌دقیق، مثال مشترکی که از مناسب بودن قوانین طبیعت برای شکل‌گیری حیات زده می‌شود، تنظیم‌دقیق چهار نیروی اساسی طبیعت است. این مثال‌ها در دسته‌بندی اول و دوم قرار می‌گیرند و نظریه‌پردازان طراحی‌هوشمندانه عموما آن‌ها را به کار می‌گیرند.[۱۶] نیروهای جاذبه، الکترومغناطیس، نیروی هسته‌ای قوی و نیروی هسته‌ای ضعیف باید در تناسب درستی با یک‌دیگر باشند. نیروی هسته‌ای قوی پروتون‌ها و نوترون‌های هسته‌ی اتم را کنار هم نگه می‌دارد و دفع طبیعی بین پروتون‌های با بار مثبت را خنثی می‌کند. اگر نیروی هسته‌ای ضعیف‌تر بود، عناصر شیمیایی بسیار کم‌تری می‌داشتیم و فاقد بسیاری از عناصر ضروری برای شکل‌گیری حیات می‌بودیم. عناصر سبک رادیواکتیو می‌بودند تاجایی که حیات را غیرممکن می‌ساختند. اگر نیروی جاذبه ضعیف‌تر بود، گسترش بعد از مه‌بانگ خیلی سریع می‌بود و در نتیجه انبوه ماده‌ها، مانند ستارگان و کهکشان‌ها، نمی‌توانستند شکل بگیرند. اگر قوی‌تر می‌بود، جهان ممکن بود روی خود سقوط کند. از این رو است که این ضرایب ثابت، علاوه بر وجود داشتن، باید مقداری داشته باشند که برای حیات مناسب است.[۱۷]

نمونه‌هایی از نوع چهارم‌ تنظیم‌دقیق عموما از سوی جنبش طراحی‌هوشمندانه استفاده شده است، و در این بخش اصولا جنبش طراحی به تنهایی بحث را پیش برده است. این نمونه‌ها به سطحی نزدیک‌تر هستند که در زندگی روزمره‌ی ما و یا با وسایل بنیادی علمی، قابل مشاهده‌اند. این طور استدلال می‌شود که ویژگی‌های آب، اکسیژن، نور و کربن برای حیات دقیق تنظیم شده‌اند.[۱۸] ویژگی‌های آب مثال خیلی مشهوری است. آب به دلایل متعددی مایعی ضروری برای حیات است؛ برای نظریه‌پردازان طراحی‌هوشمندانه این طور به نظر می‌رسد که تمام ویژگی‌های آن تنظیم‌دقیق شده است تا برای حیات مفید باشد. آب در مقایسه با دیگر مواد، ویژگی‌های حرارتی بی‌مانندی دارد. به طور معمول اشیا وقتی سرد می‌شوند، انقباض پیدا می‌کنند و وقتی گرما داده می‌شوند، منبسط می‌شوند. آب اما برخلاف این وضعیت، تا ۴ درجه‌ی سانتی‌گراد منقبض می‌شود و بعد شروع می‌کند به منبسط شدن تا این که در ۰ درجه ی سانتی‌گراد یخ می‌زند. این موضوع از آن جهت مهم است که آب چگال به زیر فرو می‌رود. اگر آب یخ‌زده منقبض‌تر می‌بود و در نتیجه از آب ۴ درجه‌ی سانتی‌گراد سنگین‌تر می‌شد، دریاچه‌ها و اقیانوس‌ها از پایین به بالا یخ می‌زدند. این یخ که دور از دسترس اشعه‌های ذوب کننده‌ی خورشید می‌بود، سال به سال روی هم انباشته می‌شد و به تدریج سیاره‌ی ما در عصر یخی همیشگی محبوس می‌شد. نظریه‌پردازان طراحی هوشمندانه می‌توانند مثال‌های این‌چنینی بی‌شماری از دیگر ویژگی‌های آب و نیز کربن، اکسیژن و نور را نمونه بیاورند و اظهار کنند که این ویژگی‌ها به طور جالب توجهی تنظیم‌دقیق شده‌اند تا اجازه‌ی شکل‌گیری حیات را بدهند. همچنین می‌توانند مدعی‌شوند که این پدیده‌ها را طراحی‌هوشمندانه به بهترین شکل تبیین می‌کند.[۱۹]

عقلانیت کیهان

به هر حال، اطلاعات استفاده شده در برهان‌های طراحی کیهانی محدود به تنظیم دقیق کیهان نمی‌شود. برهان طراحی کیهان، به عقلانیت عمومى کیهان هم متوسل می‌شود. این سخن آلبرت انیشتین مشهور است که می‌گوید: «غیرقابل‌فهم‌ترین مسئله راجع به جهان این است که جهان قابل‌فهم است.»[۲۰] در بحثى گسترده تر راجع به تنظیم دقیق، این برهان  را فیلسوفانی نظیر جان لسلى[۱۴]، ریچارد سویین‌برن[۱۵] و رابین کالینز  بسط داده‌اند.[۲۱] این برهان همچنین از سوی نظریه‌پردازان جنبش طراحى‌هوشمندانه مانند بنیامین ویکر[۱۶]، جاناتان ویت[۱۷]، گیلرمو گونزالس[۱۸] و جى ریچاردز[۱۹] با استقبال مواجه شد و گسترش یافت.[۲۲]

برهان طراحى بر پایه‌ى عقلانیت کیهان، تنها بر اساس قابلیت فهم عمومى کیهان نیست بلکه بیش‌تر این‌گونه استدلال می‌شود که جنبه‌هاى مشخصى از نظم طبیعت تنظیم‌دقیق شده‌ است تا طبیعت را برای اکتشافات علمى قابل‌فهم و آزمون‌پذیر کنند. بنابراین، علاوه‌ بر امکان پدید‌آمدن حیات پیچیده، به امکان شکل‌گیری علوم طبیعى و رشد و توسعه‌ى تکنولوژى، به عنوان نتیجه‌ى دیگرى از تنظیم‌دقیق، تصریح می‌شود. نظریه‌پردازان طراحى‌هوشمندانه این ویژگى‌هاى جهان را حیرت‌آور و نیازمند تبیین مى‌دانند.[۲۳]

به عنوان مثالی از چنین بحثی تجربی، گیلرمو گونزالس و جى ریچاردز استدلال کرده‌اند که مطالعات تجربی، بین شرایطی که اجازه‌ی سکونت‌پذیری و شرایطی که اجازه‌ی اکتشافات علمی را می‌دهند، رابطه‌ای را آشکار کرده است. آن‌ها بحث می‌کنند که فقط بخش خیلی کوچکی از جهان قابل سکونت است و همین بخش است که اجازه‌ی اکتشافات علمی را نیز می‌دهد. با توجه به این تحلیل، ویژگی‌هایی که برای حیات تنظیم‌دقیق شده‌اند، به طور همزمان برای اکتشافات نیز نظیم‌دقیق شده‌اند.[۲۴]

خصوصیات اتمسفر زمین، نمونه‌ای از رابطه‌ای است که گونزالس و ریچاردز بحث کرده‌اند. اتمسفر شامل اجزایی مانند اکسیژن است که شدیدا برای حیات و تکنولوژی مفید هستند. اکسیژن واکنش‌پذیر است و بنابراین همان‌طور می‌تواند برای موجودات زنده‌ی بزرگ‌تر انرژی فراهم کند که برای ایجاد تکنولوژی. اکسیژن در شکل اوزون از ما در مقابل پرتو‌های خورشیدی حفاظت می‌کند. هم‌زمان، اتمسفر ما نیز اجازه می‌دهد تا طیف‌های  قابل رویت نور از آن عبور کنند. در این‌جا اتمسفر ما از اتمسفر بسیاری دیگر از سیاره‌ها که ابری متراکم دارند و همیشه سطح سیاره را می‌پوشانند، متفاوت است. در این سیارات خیلی از گازها اجازه‌ی عبور نور را نمی‌دهند. بنابر این، اتمسفر زمین، برخلاف اتمسفر دیگر سیارات شناخته شده،  به طور هم زمان هم برای زندگی مفید است و هم اجازه ی اکتشافات علمی را می‌دهد. گونزالس و ریچاردز مثال های زیاد دیگری از این ارتباط تهیه می‌کنند و نتیجه می‌گیرند که این الگو را طراحی‌هوشمندانه به بهترین شکل تبیین می‌کند.[۲۵]

استدلال مشابهی راجع به جهان، از موثر بودن ریاضیات در نظریه‌های علمی به وجود می‌آید. به عقیده‌ی بنیامین ویکر و جاناتان ویت، «بزرگ‌ترین و عجیب‌ترین نشاط عقلانی برای دانشمندان وقتی اتفاق می‌افتد که می‌فهمند نظام ریاضیات، نظام واقعیت را روشن می‌سازد.» [۲۶] ریاضیات یک زبان انسانی است که با وجود این به شدت برای بررسی طبیعت کارایی دارد. امکان صورت‌بندی قوانین اساسی فیزیک به زبان ساده‌ی ریاضیات، در توسعه‌ی علوم طبیعی، فوق‌العاده سودمند بوده است. رشد تئوریک فوق‌العاده‌ی نظریه‌ی ریاضیات که صرفا برای بسط سیستم در مسیری که به لحاظ منطقی سازگار باشد، پژوهش و مطالعه شده است، در مطالعات مربوط به طبیعت بسیار مفید بوده است.[۲۷] این الگو از ابتکارات نظریه‌پردازان طراحی‌هوشمندانه نیست. مقاله‌ی کلاسیک یوجین ویگنر[۲۰] (۱۹۶۰) با عنوان سودمندی بی‌دلیل ریاضیات در علوم طبیعی[۲۱]، بحث جذاب و گسترده‌ای است در این باره که توجه نظریه‌پردازان طراحی‌هوشمندانه را به خود جلب کرده است. به عقیده‌ی ویگنر، معجزه‌ی تناسب زبان ریاضیات برای صورت‌بندی قوانین فیزیک هدیه‌ی ارزشمندی است که ما نه آن را درک می‌کنیم و نه سزاوار آن هستیم.[۲۸]

ویکر و ویت تصدیق می‌کنند که پیشرفت علم، سفر دراز و پر از مشقتی از اکتشاف بوده است. مهم نیست که تا کجا کاوش کنیم، ما همواره با معماهای بیش‌تری مواجه می‌شویم. بهترین نظریات علمی ما تبدیل به تقریبی از چیزی می‌شوند که می‌توانیم به کمک آنها به نظریه‌های دقیق‌تری برسیم. با وجود این، برای ویکر و ویت این موضوع دلیلی برای رد این ادعا که جهان قابل فهم است، نمی‌شود چون در هر سطحی از افزایش فهم، الگو‌های ما از واقعیت همچنان عمل می‌کنند و به ما اجازه می‌دهند تا در فهم طبیعت عمیق‌تر شویم.[۲۹] در پاسخ، ممکن است کسی بحث کند که بسیاری از نظریه‌های رایج فیزیک، مانند مکانیزم کوانتوم، ضد ادراک هستند و فقط معدودی از فیزیک‌دانان برجسته آن را درک می‌کنند. ممکن است حقایقی در این انتقاد وجود داشته باشد اما از جهتی دیگر، نظریه‌ی کوانتوم می‌تواند به عنوان نمونه‌ای که در آینده برای فهم کیهان درک خواهد شد، تفسیر شود.[۳۰] انیشتن این‌طور فکر کرد که جهان قابل فهم است، هرچند کار او را روی نظریه‌ی نسبیت عام[۲۲] امروز هم همه نمی‌توانند درک کنند.

به هر حال، ویکر و ویت این موضوع را که طبیعت همزمان هم اسرارآمیز و هم قابل‌فهم است، به عنوان قدرتی از برهان طراحی تفسیر می‌کنند. به عنوان یک مثال، آن‌ها با استفاده از جدول تناوبی بحث می‌کنند که نظام طبیعت در راهی ساخته شده است که رفتن به سمت درکی عمیق‌تر از طبیعت را برای ما ممکن می‌سازد: «جهان، و مکان ویژه‌ی ما در آن، نه تنها معنا‌دار می شود بلکه فنجان معنای آن هم پیوسته لبریز از معما و حیرت می‌شود. جهان ساخته شده است تا خود را فروتنانه هم‌تراز با ظرفیت‌های ما بکند و مانند یک معلم ما را به عنوان شاگرد خود صبورانه بالا بکشد. در واقع زیاد قابل فهم‌بودن جهان نشانه‌ای آن است که آن را ذهنی ساخته است که بسیار فراتر از صِرف بشر است.»[۳۱] برای ویکر و ویت، «نشانه‌های نبوغ» در کار طراحی شامل وضوح، ژرفا، ظرافت و توازن می‌شود. بحث این است که اگر در بستر انسانی نبوغ به وسیله‌ی این نشانه‌ها شناخته شده است، پس نبوغ در نظام کیهانی نیز می‌تواند به کمک همین نشانه‌ها تشخیص داده شود.[۳۲] ویکر و ویت استدلال می‌کنند که اگر جهان بدون این که رمزآلود باشد قابل فهم می‌بود و اگر راه برای درک عمیق‌تر آن باز می‌بود، آن‌گاه ما با قدرشناسی کم‌تری از آفریننده‌ی آن رها شده بودیم. استدلال آن‌ها تلاش می‌کند فراتر از  صرف این گزاره برود که «طراحی‌هوشمندانه وجود دارد و در نتیجه این طراح دارای صفت نبوغ است.»، در این‌جا برهان طراحی تقریبا لحن پرستش به خود می‌گیرد و ویکر و ویت از عظمت خرد و قدرت «طراح هوشمند» سرمست می‌شوند.

ویکر و ویت در مراحل پایانی تحلیل‌شان، مفهوم «زیبایی» را، به عنوان چیزی که تکمیل‌کننده‌ی درک ما از ویژه بودن نظام طبیعت است، به تحلیل خود از تنظیم‌دقیق می‌افزایند. آن‌ها بحث می‌کنند که معنای واقعی تنظیم‌دقیق فقط وقتی می‌تواند درک شود که ما زیبایی حیرت‌آور و تنوع حیات پیچیده را که تنظیم‌دقیق به وجود می‌آورد، مورد توجه قرار دهیم. «عناصر شیمیایی (که احتمالا از تنظیم‌دقیق بنیادی و کیهانی ساخته شده‌اند)، خود به اشیا زنده اشاره می‌کنند و در ساختارهای خود، عوامل بالقوه‌ی شیمیایی و شگفت‌آوری را حمل می‌کنند که به زیبایی برای واقعیت‌دادن به جهان زیستی طراحی شده‌اند.»[۳۳] این تنظیم‌دقیق به ما کمک می‌کند تا ظاهر زیبای جهان را درک کنیم: «یک گل سرخ برای ما وقتی معنا‌دار است که آن را به عنوان نوعی از اوج دراماتیک بفهمیم؛ یعنی هر یک فقط به این علت ممکن می‌شود که تمام لایه‌های پیچیدگی به سمت و به وسیله‌ی یک کل جهت‌گیری شده باشند و به سمت و به وسیله‌ی خود شکل زنده متوازن شده باشند.»[۳۴] به طور مشابه، گونزالس و ریچاردز اشاره می‌کنند که نیاز برای تفسیر تنظیم‌دقیق وقتی واضح‌تر می‌شود که ما این فرض را مطرح کنیم که «جهان قابل سکونتی که تنظیم‌دقیق شده است نسبت به جهانی که قابل زیست نیست، ارزش ذاتی دارد.»[۳۵] بنابراین، حتی برهان‌های طراحی‌هوشمندانه طراحی کیهانی هم به وضو.ح تحت تاثیر ملاحظات «ارزش» و «زیبایی» قرار گرفته‌اند، هر چند وقتی برهان به شکل رسمی خود بیان می‌شود شامل این چیزها نمی‌شود.

 

 

منبع:

Intelligent Design: a Theological and Philosophical Analysis, Erkki Vesa Rope Kojonen, HELSINKI, 2014, 145-151

 

 

یادداشت‌ها:

۱- برای دفاع کالینز از استدلال تنظیم‌دقیق رجوع شود به:

“The Teleological Argument.” The Blackwell Companion to Natural Theology. Eds. William Lane Craig & J. P. Moreland. Malden, MA: Wiley-Blackwell.

و برای انتقاد کاملا دوستانه از طراحی‌هوشمندانه، رجوع شود به:

“A Critical Evaluation of the Intelligent Design Program: An Analysis and a Proposal.” Home Page of Robin Collins. Available at <http://home.messiah.edu/~rcollins/

۲- با توجه به آی کدا و جفریز:

“The Anthropic Principle Does Not Support Supernaturalism.” Bill Jefferys’ Home Page.<http://quasar.as.utexas.edu/anthropic.html>. Accessed on December 29, 2013.)

با وجود این که این موضوع فقط روی درک طبیعی از واقعیت واضح است، به فرض این که خدا می‌خواست تا زندگی بشر را به وجود آورد و نگه دارد، در حقیقت وی همچنین می‌توانست چنین کاری را از طریق معجزه‌های استوار انجام دهد، بدون به وجود آوردن کیهانی که اجازه‌ی سیر تکاملی یا نگه‌داری حیات پیچیده را بدهد. با وجود این، این درک سنتی مسیح از این که خدا چه‌گونه می‌آفریند، نیست. برای انتقادهای فلسفی آی کدا و جفریز، رجوع شود به:

“Ikeda/Jefferys of Fine-Tuning.” Bradley Monton’s Blog. Available at <http://bradleymonton.wordpress.com>. Accessed on December 29, 2013.

۳- بارو و تیپلر معتقدند ایده‌ی مشیت الهی می‌تواند در کتب مقدسی مانند مزامیر پیدا شود. جالب توجه این که این مزامیر روی توجه مشیتی خدا، نه تنها برای انسان، بلکه برای حیوانات نیز تاکید می‌کنند.

۴- Barrow & Tipler 1996, 16. ID theorists Gonzales and Richards simplify the principle as follows: “we should expect to observe conditions, however unusual, compatible with or even necessary for our existence as observers.”(Gonzales and Richards 2004, 136)

۵- Gonzales, Guillermo & Richards, Jay W., 2004, The Privileged Planet: How our Place in the Cosmos is designed for Discovery. Washington, DC: Regnery Publishing., 197.

۶- استنجر (۲۰۱۱) استثنای برجسته ای از این گرایش است.

۷-Rees, Martin 2000, Just Six Numbers: The Deep Forces that Shape the Universe. London: Basic Books.

۸-Davies 1982, chapter 4; Davies 2006

۹-Hawking, Stephen & Mlodinow, Leonard, 2010, The Grand Design. New York, NY: Bantam Books.

۱۰-Collins, Robin, 2003, “Six Solid Cases of Fine-Tuning.” God and Design: The Teleological Argument and Modern Science.  Ed. Neil. A. Manson. London: Routledge. 178-199.3

۱۱- برای مثال رجوع شود به:

Barrow, John; Conway-Morris, Simon; Freeland, Stephen & Harper, Charles (Eds), 2008, Fitness of the Cosmos for Life: Biochemistry and Fine-Tuning. Cambridge: Cambridge University Press.

۱۲-Collins, Robin, 2012, “The Teleological Argument.” The Blackwell Companion to Natural Theology. Eds. William, Lane Craig & J. P. Moreland. Malden, MA: Wiley-Blackwell

۱۳-Rees, Martin 2000, Just Six Numbers: The Deep Forces that Shape the Universe. London: Basic Books.

۱۴-Davies 1982, chapter 4; Davies 2006.

۱۵-Denton, 1998, Nature’s Destiny: How the Laws of Biology Reveal Purpose in the Universe. New York, NY: The Free Press; Barrow, John; Conway-Morris, Simon; Freeland, Stephen & Harper, Charles (Eds), 2008, Fitness of the Cosmos for Life: Biochemistry and Fine-Tuning. Cambridge: Cambridge University Press

۱۶-Gonzales, Guillermo & Richards, Jay W., 2004, The Privileged Planet: How our Place in the Cosmos is designed for Discovery. Washington, DC: Regnery Publishing., 201-205; Denton, 1998, Nature’s Destiny: How the Laws of Biology Reveal Purpose in the Universe. New York, NY: The Free Press; Behe, The Edge of Evolution: The Search for the Limits of Darwinism. New York, NY: The Free Press; Dembski, “Making the Task of Theodicy Impossible? Intelligent Design and the Problem of Evil.” The Design Inference. Available at <http://www.designinference.com>. Accessed on December 29, 2013; Meyer, Stephen C., 1999a, “The Scientific Status of Intelligent Design: The Methodological Equivalence of Naturalistic and Non-Naturalistic Origins Theories.” Science and Evidence for Design in the Universe. Proceedings of the Wethersfield Institute. Vol. 9. Eds. W.A. Dembski & Stephen C. Meyer. San Francisco, CA: Ignatius Press. 151-212

۱۷-Leslie, John, 1986, Universes. London: Routledge, 2-6; Collins, Robin, 2003, “Six Solid Cases of Fine-Tuning.” God and Design: The Teleological Argument and Modern Science. Ed. Neil. A. Manson. London: Routledge, 183-190

۱۸- گونزالس و ریچاردز (۲۰۰۴) و ویکر و ویت (۲۰۰۶) برای توسعه‌ی این بحث از دنتون (۲۰۰۴) پیروی می‌کنند. بیهی بخش‌هایی از بحث را تکرار می‌کند اما خیلی بیش‌تر آن را بسط نمی‌دهد (۲۰۰۷). میان تفسیر نظریه‌پردازان طراحی‌هوشمندانه از بحث تنظیم‌دقیق و بسیاری از تکامل‌گرایان خداپرست، یک تفاوت وجود دارد؛ از دید نظریه‌پردازان طراحی‌هوشمندانه، تنظیم‌دقیق قوانین طبیعی برای تکامل تمام احتمالات حیات کافی نیست مگر این که اقدامات بیش‌تری از طرف طراح نیاز باشد.

۱۹-Wiker, Benjamin & Witt, Jonathan, 2006, A Meaningful World: How the Arts and Sciences Reveal the Genius of Nature. Downers Grove, IL: IVP Academic.; Gonzales, Guillermo & Richards, Jay W., 2004, The Privileged Planet: How our Place in the Cosmos is designed for Discovery. Washington, DC: Regnery Publishing

۲۰- به نقل از:

Wiker, Benjamin & Witt, Jonathan, 2006, A Meaningful World: How the Arts and Sciences Reveal the Genius of Nature. Downers Grove, IL: IVP Academic, 237.

۲۱- Leslie, John, 1986, Universes. London: Routledge, 58-61; Swinburne, Richard, 2004a, The Existence of God. Oxford: Oxford University Press, chapter 8; Collins, Robin, 2005a, “Hume, Fine-Tuning and the “Who Designed God?” Objection.” In Defence of Natural Theology: A Post-Humean Assessment. Eds. James F. Sennett & Douglas Groothuis. Downers Grove, IL: InterVarsity Press. 175-199

۲۲- برای مثال:

Wiker, Benjamin & Witt, Jonathan, 2006, A Meaningful World: How the Arts and Sciences Reveal the Genius of Nature. Downers Grove, IL: IVP Academic., Gonzales, Guillermo & Richards, Jay W., 2004, The Privileged Planet: How our Place in the Cosmos is Designed for Discovery. Washington, DC: Regnery Publishing.

۲۳- جالب توجه است که از این دو احتمال به عنوان اصلی‌ترین مثال‌های تنظیم‌دقیق استفاده می شوند. برهان تنظیم‌دقیق ریچارد سوین برن در سطحی عمومی‌تر است، او بحث می‌کند که قوانین طبیعت در این مسیر پی ریزی شده‌اند، نه فقط برای این که راه را برای علوم طبیعی باز کنند، بلکه در حالت کلی، تعامل موثر میان انسان‌ها و جهان را امکان‌پذیر سازند. این برهان طراحی، از بحث عمومی‌تر «استدلال از طریق قابلیت فهم» که هوگ مینل (۱۹۷۷) از آن دفاع کرده است، متفاوت است، زیرا مینل بحث می‌کند که ممکن است این ادعا که «بعضی بخش‌های جهان می‌توانند غیرقابل فهم باشند» با آن استدلال ناسازگار باشد درحالی که برهان طراحی چنین ادعایی ندارد. درواقع این موضوع بر ایده‌ای استوار است که براساس آن ظاهرا مطالعات تجربی جنبه‌های فهم‌پذیرزیادی را از جهان آشکار می‌کند که این جنبه‌ها جهان را فهمیدنی می‌کند.

۲۴-Gonzales, Guillermo & Richards, Jay W., 2004, The Privileged Planet: How our Place in the Cosmos is designed for Discovery. Washington, DC: Regnery Publishing, 580.

۲۵-Gonzales, Guillermo & Richards, Jay W., 2004, The Privileged Planet: How our Place in the Cosmos is designed for Discovery. Washington, DC: Regnery Publishing. and :Behe, Michael, The Edge of Evolution: The Search for the Limits of Darwinism. New York, NY: The Free Press, 208-209; Denton, 1998, Nature’s Destiny: How the Laws of Biology Reveal Purpose in the Universe. New York, NY: The Free Press, 21-46; Wiker, Benjamin & Witt, Jonathan, 2006, A Meaningful World: How the Arts and Sciences Reveal the Genius of Nature. Downers Grove, IL: IVP Academic .

۲۶-Wiker, Benjamin & Witt, Jonathan, 2006, A Meaningful World: How the Arts and Sciences Reveal the Genius of Nature. Downers Grove, IL: IVP Academic, 103

۲۷-Wiker, Benjamin & Witt, Jonathan, 2006, A Meaningful World: How the Arts and Sciences Reveal the Genius of Nature. Downers Grove, IL: IVP Academic

۲۸-Wigner, Eugene P., 1960, “The Unreasonable Effectiveness of Mathematics in the Natural Sciences.” Communications on Pure and Applied Mathematics. Vol. 13. 1-14. discussed also in: Dembski, 1999b, “The Last Magic. Review of the Applicability of Mathematics as a Philosophical Problem by Mark Steiner.” Books & Culture. Vol. 5. No. 4.

یک انتقاد می‌تواند بگوید که نظریاتی هم در ریاضیات وجود دارد که برای علوم طبیعی بی‌فایده‌اند، اما این می‌تواند گم‌کردن هدف بحث باشد. این که ریاضیات برای علوم طبیعی مفید است، هنوز هم قابل توجه است و این که خیلی از نظریات خیلی مبهم ریاضیات که ابتدا بی‌فایده به نظر می‌رسیده‌اند، سرانجام برای پیشرفت علوم طبیعی ضروری شناخته شده‌اند. لزوم همزمانی این دو تفسیری ضعیف است. برای نقدی از طبیعت‌گرایی مبتنی بر کاربردی بودن ریاضیات، رجوع شود به اشتاینر ۱۹۹۹.

۲۹- Wiker, Benjamin & Witt, Jonathan, 2006, A Meaningful World: How the Arts and Sciences Reveal the Genius of Nature. Downers Grove, IL: IVP Academic.

۳۰- برای مثال رجوع شود به:

Barrow, John, 2002, The Constants of Nature: The Numbers that Encode the Secrets of the Universe. New York, NY: Random Housed.

۳۱-Wiker, Benjamin & Witt, Jonathan, 2006, A Meaningful World: How the Arts and Sciences Reveal the Genius of Nature. Downers Grove, IL: IVP Academic, 245

۳۲-Wiker, Benjamin & Witt, Jonathan, 2006, A Meaningful World: How the Arts and Sciences Reveal the Genius of Nature. Downers Grove, IL: IVP Academic, chapter 3

۳۳-Wiker, Benjamin & Witt, Jonathan, 2006, A Meaningful World: How the Arts and Sciences Reveal the Genius of Nature. Downers Grove, IL: IVP Academic, 223

۳۴-Wiker, Benjamin & Witt, Jonathan, 2006, A Meaningful World: How the Arts and Sciences Reveal the Genius of Nature. Downers Grove, IL: IVP Academic, 242.

۳۵-Wiker, Benjamin & Witt, Jonathan, 2006, A Meaningful World: How the Arts and Sciences Reveal the Genius of Nature. Downers Grove, IL: IVP Academic, 300.also: Ratsczh, Del, 2001, Nature, Design and Science: The Status of Design in Natural Science. Albany, NY: State University of New York Press

 

[۱] fine-tuning

[۲] Robin Collins

[۳] Discovery Institute

[۴] Jewish philosopher Philo

[۵] weak anthropic principle

[۶] John Barrow

[۷] Frank Tipler

[۸] Gonzales

[۹] Richards

[۱۰] universe-creating machines

[۱۱] Martin Rees

[۱۲] Paul Davies

[۱۳] Stephen Hawking

[۱۴] John Leslie

[۱۵] Richard Swinburne

[۱۶] Benjamin Wiker

[۱۷] Jonathan Witt

[۱۸] Guillermo Gonzales

[۱۹] Jay Richards

[۲۰] Eugene Wigner

[۲۱] The Unreasonable Effectiveness of Mathematics in the Natural Sciences

[۲۲] general relativity

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا