انتشار نتایج بزرگترین بررسی تجربیات نزدیک به مرگ در جهانترجمه: فریدون امامزاده شوشتری
۷ اکتبر ۲۰۱۴
یادآوری خاطراتی در ارتباط با مرگ، یا به اصطلاح تجربیات خارج از بدن[۱] یا تجربیات نزدیک به مرگ[۲]، پدیدهای است که اغلب مردم فکر میکنند توهم یا خیال بافی است.
در سال ۲۰۰۸، مطالعهای در مقیاس بزرگ روی۲۰۶۰ بیمار بستری در پانزده بیمارستان در بریتانیا، ایالات متحده و اتریش آغاز شد. این مطالعه در قالب طرحی مطالعاتی با عنوان AWARE [۳] (آگاهی در حین احیا) طیف وسیعی از تجارب ذهنی در رابطه با مرگ را بررسی میکرد. همچنین پژوهشگران برای نخستین بار در یک بررسی پژوهشی بزرگ، صحت تجربیات آگاهانهی بیماران را با استفاده از نشانگرهای عینی مورد آزمایش قراردادند تا مشخص کنند آیا ادعاهای آگاهیای که با تجارب خارج از بدن سازگارهستند با رویدادهای واقعی مطابقت دارند یا توهمی هستند.
نتایج این بررسی در مجله ی ریساسیتِیشِن[۴] منتشر شد و اکنون به صورت برخط در دسترس است. نتایج این بررسی به شرح زیر است:
۱- به نظرمیرسد مضامین مربوط به تجربهی مرگ بسیار گستردهتر از شناخت کنونی از این موضوع یا توصیفاتی است که از به اصطلاح «تجربیات نزدیک به مرگ» ارایه میشود.
۲- ممکن است در برخی موارد از ایست قلبی[۵]، خاطرات آگاهی دیداری که با به اصطلاح «تجربیات خارج از بدن» سازگار هستند با رویدادهای واقعی مطابقت داشته باشند.
۳- ممکن است نسبت بیشتری از افراد تجارب واضحی از مرگ داشته باشند، اما به دلیل اثرات ناشی از آسیب مغزی یا داروهای آرام بخش بر مدارهای حافظهشان نتوانند آنها را به خاطر آورند.
۴- ممکن است اصطلاحات پرکاربرد و درعین حال نادقیق علمی مانند «تجربیات نزدیک به مرگ» و «تجربیات خارج از بدن» برای توصیف تجربهی واقعی مرگ کافی نباشند. بررسیهای آینده در این مورد باید بیشتر روی ایست قلبی که از نظر بیولوژیکی مترادف با مرگ است متمرکز شود نه وضعیتهای پزشکیای که به خوبی تعریف نشدهاند و گاهی به آنها « وضعیت نزدیک به مرگ» میگویند.
۵- شایسته است دربارهی تجربهی یادآوری شدهی پیرامون مرگ، پژوهشی موثق و بدون پیش داوری صورت گیرد.
دکتر سام پرنیا، استادیار پزشکی مراقبت بیماران بد حال و مدیر پژوهش احیا در دانشگاه ایالتی نیویورک در استونی بروک[۶] و نویسندهی اصلی این بررسی، میگوید «برخلاف تصورمعمول، مرگ یک لحظهی خاص نیست بلکه فرایند بالقوه برگشتپذیری است که پس از هر بیماری یا حادثهی شدید رخ داده و باعث از کار افتادن قلب، ریهها و مغز میشود. اگر تلاشهایی برای وارونهکردن این فرایند انجام دهیم به آن «ایست قلبی»[۷] میگوییم؛ اما اگر این تلاشها به نتیجه نرسد آن را «مرگ» مینامیم. در این بررسی میخواستیم به طورواقعی، فراتراز اصطلاح دارای بار عاطفی و در عین حال پرهیز از تعریف مبهم تجربیات نزدیک به مرگ، اتقاقاتی را که هنگام مرگ رخ می دهند کشف کنیم.
سیونه درصد بیمارانی که پس از ایست قلبی زنده ماندند و توانستند در مصاحبههای برنامهریزی شده شرکت کنند، درکی از آگاهی را توصیف کردند اما جالب توجه آن که هیچ کدام از آنها نتوانستند رویدادها را به روشنی به یاد بیاورند.
دکتر پرنیا، که هنگامی که بررسی AWARE را آغاز کرد پژوهشگری افتخاری در دانشگاه ساوتهمپتون بود می گوید: «این موضوع نشان میدهد که ممکن است ابتدا افراد بیشتری فعالیت ذهنی داشته باشند اما پس از بهبودی حافظهی خود را از دست دهند، چه به دلیل تاثیرات آسیب وارده به مغزشان و چه به دلیل تاثیر داروهای آرام بخش بر یادآوری حافظه».
چهلوشش درصد از کسانی که درمصاحبههای تکمیلی بعدی شرکت کرده بودند و درکی از آگاهی را گزارش کرده بودند، به از سرگذراندن تجربهی طیف وسیعی از خاطرات ذهنی مرتبط با مرگ اشاره کردهاند، تجربیاتی ترسناک و آزاردهنده که با آن چه معمولا تجربیات نزدیک به مرگ گفته میشود سازگاری ندارد. تنها تجربیات نه درصد از این افراد با تجربیات نزدیک به مرگ سازگار بود و دو درصد از آنها هم آگاهی کاملی نشان دادند که با تجربیات خارج از بدن سازگاری داشت و شامل یادآوری صریحی از رویدادهای «دیداری» و «شنیداری» میشد.
واکنشهای یک بیمار در زمان ایست قلبی او با استفاده از محرک های شنوایی تایید و زمان سنجی شد. دکتر پرنیا ازاین موضوع نتیجه میگیرد که «این دستاورد مهمی است، زیرا غالبا تصور میشود تجربیات مرتبط با مرگ احتمالا توهمات یا خیال بافیهای پیش از توقف قلب یا پس از آغاز به کار مجدد موفقیتآمیز آن هستند و نه تجربیاتی که هنگام عدم تپش قلب منطبق بر دادههای «واقعی» باشند. در این مورد، به نظر میرسید در یک دورهی سه دقیقهای بدون ضربان قلب، هوشیاری و آگاهی وجود دارد. این یک تناقض است، زیرا معمولا مغز ظرف ۲۰ تا ۳۰ ثانیه پس از توقف ضربان قلب از کار میایستد و تا زمانی که قلب مجددا ضربان نکند دوباره کار خود را ازسر نمی گیرد. علاوه بر این، در مورد این بیمار خاطرات دقیق آگاهی بصری با رویدادهای واقعی مطابقت داشت. بنابراین، در حالی که امکان نداشت واقعی بودن یا مضمون اظهارات بیماران دربارهی تجربیاتی که از سر گذرانده بودند یا ادعا های آنها در مورد آگاهیشان را با اطمینان کامل تایید کرد -چون تنها درصد بسیار کمی از بیماران (دو درصد) دارای یادآوری صریح آگاهی دیداری یا به اصطلاح تجربیات خارج ازبدن بودند- انکار آنها نیز غیرممکن بود و لازم است در این زمینه کار بیشتری صورت گیرد. واضح است اکنون باید بدون پیش داوری، بررسی کاملتری دربارهی تجربهی یادآوری شده پیرامون مرگ صورت گیرد».
همچنین برای بررسی این که آیا امکان دارد آگاهی صریح یا ضمنی بیمار منجر به پیامدهای روانشناختی نامطلوب درازمدت -از جمله اضطراب پس ازحادثه- در او شود، به بررسیهای بیشتری نیازمند است.
دکتر جری نولان[۸]، سردبیر نشریهی ریساسیتِیشِن، میگوید «باید به پژوهشگران بررسی AWARE برای تکمیل بررسی بسیار جالبی که دریچهای برای پژوهشی گستردهتر در مورد آنچه که هنگام مرگ ما اتفاق میافتد بازخواهد کرد، تبریک گفت.»
منبع:
https://www.southampton.ac.uk/news/2014/10/07-worlds-largest-near-death-experiences-study.page
[۱] Out-of-Body Experiences (OBEs)
[۲] near-death experiences (NDEs)
[۳] AWAreness during REsuscitation
[۴] Resuscitation (به معنی احیا)
[۵] cardiac arrest
[۶] Dr Sam Parnia, Assistant Professor of Critical Care Medicine and Director of Resuscitation Research at The State University of New York at Stony Brook
[۷] ترجمه مطابق متن اصلی، در حالی که به نظر می رسد “عملیات احیا” درست باشد –م.
[۸] Jerry Nolan