اصل انسانی چیست؟دانشنامه/ ترجمه: ثنا ارشدی
انسانی[۱]به معنای چیزی است که به انسان یا حیاتش بر میگردد و اصل[۲] به معنای «قانون» است. بنابراین، اصل انسانی، قانون حیات بشر است. میگویند حیات ما در این جهان وابسته به پارامترها و مقادیر ثابت کیهانشناختی متعددی است که دامنهی مقادیر عددی آن باید بسیار کوتاه باشد. اگر حتی متغیرِ واحدی –حتی به میزان ناچیزی– حذف میشد، ما وجود نمیداشتیم. دیدگاه بسیار غیرمحتملی مطرح است که میگوید اینکه بسیاری از متغیرها به نفع ما بهخوبی با یکدیگر هم طراز میشوند، اتفاقی است. این دیدگاه، برخی دانشمندان و فلاسفه را به این نتیجه رسانده است که بگویند خداوند جهان را به خواست خود پیریزی کرده تا پاسخگوی نیازهای بهخصوص ما باشد.
اینکه جلوهی جهان بهشکلی است که گویی بهدقت برای حیات ما تنظیم شده است، در واقع همان اصل انسانی است.
برای مثال، پروتونها را در نظر بگیرید؛ آنها ذرات بنیادی با بار مثبتی هستند که در کنار نوترونها، هستهی اتم را تشکیل میدهند -اطراف آنها الکترونها با بار منفی، در حال چرخشاند-. پروتونها، چه به خواست و مشیت الهی، چه بهطور شانسی و تصادفی -بسته به دید افراد- دقیقا ۱۸۳۶ بار بزرگتر از نوترونها هستند؛ اگر آنها حتی به اندازی ذرهای بزرگتر یا کوچکتر میبودند، ما وجود نمیداشتیم؛ زیرا در آنصورت اتمها نمیتوانستند مولکولهای مورد نیاز ما را بسازند. اما چه شده که پروتونها نهایتا ۱۸۳۶ بار بزرگتر از الکترونها هستند؟ چرا ۱۰۰ برابر یا ۱۰۰۰۰۰ برابر نیستند؟ چرا کوچکتر نیستند؟ چهطور شده است که میان تمام متغیرهای ممکن، سرانجام تنها پروتونها به اندازهی دقیق درآمدهاند؟ این امر تصادفی بوده یا تدبیری در میان بوده است؟ یا چهگونه است که پروتونها حامل بار مثبت الکتریکی معادل با بار منفی الکترونها هستند؟ اگر پروتونها الکترونها را تعدیل نمیکردند یا برعکس، ما وجود نداشتیم. گرچه آن ها از نظر اندازه با هم قابل مقایسه نیستند اما بهشکلی دقیق در تعادلاند. آیا طبیعت بهطور اتفاقی به چنین رابطهی درخوری برخورده، یا خدا به خاطر ما آن را مقرر کرده؟
در ادامه برای آنکه ببینیم اصل انسانی چهگونه مستقیما زیستپذیری سیارهی ما را تحت تاثیر قرار میدهد، به چند مثال خواهیم پرداخت:
ویژگی های منحصر به فرد آب: هر شکل شناختهشده ای از حیات وابسته به آب است. خوشبختانه برخلاف هر مادهی شناخته شدهی دیگری برای انسان، حالت جامد آب (یخ)، چگالی کمتری نسبت به حالت مایع آن دارد و این باعث میشود یخ شناور شود؛ اگر یخ شناور نمیشد، سیارهی ما یخبندانهای خارج از کنترل و ناگهانی را تجربه میکرد. همچنین، سایر ویژگیهای مهم آب عبارتند از: خاصیت حلال بودن آن، انسجام، چسبندگی و سایر خواص حرارتی.
ضریب انعکاس یا «آلبدو (ضریب بازگشت)»[۳] زمین (میزان کل نور بازتابشده از سیاره، نسبت به میزان کل نوری که به سطح سیاره میرسد و جذب میشود): اگر ضریب بازگشت زمین خیلی بیش از چیزی که هست، میبود، شاهد یخبندانهای خارج از کنترل و ناگهانی میبودیم و اگر بسیار کمتر از چیزی که هست میبود، شاهد اثر گلخانهای خارج از کنترل بودیم.
میدان مغناطیسی زمین: اگر میدان مغناطیسی زمین از چیزی که اکنون هست، بسیار ضعیفتر میبود، تشعشعات کیهانی[۴]، سیارهی ما را ویران میکرد و اگر بسیار قویتر میبود، طوفانهای مغناطیسی شدید نابودمان میکرد.
جایگاه زمین در منظومهی شمسی: اگر زمین بسیار دورتر از خورشید بود، آبِ سیارهمان منجمد میشد و اگر بسیار نزدیکتر بودیم آبِ سیاره جوش میآمد. این یکی از بیشمار مثالهایی است که به کمک آن بفهمیم چهگونه جایگاهی که در منظومهی شمسی، بهعنوان موهبت، به ما دادهاند اجازهی زندگی روی زمین را به ما میدهد.
جایگاه منظومه ی شمسی ما در کهکشان: برای این عنوان هم -همچون عنوان قبلی- مثالهای بسیاری وجود دارد. برای مثال، اگر منظومهی شمسیما بسیار نزدیکتر به مرکز کهکشانمان یا به هر یک از بازوهای مارپیچی در لبهی آن یا به هر یک از خوشهی ستارهها میبود، در نتیجه تشعشعات کیهانی، سیارهی ما را ویران میکرد.
رنگ خورشیدمان: اگر خورشید از چیزی که اکنون هست، بسیار قرمزتر یا بسیار آبیتر بود، جلوی فتوسنتز را میگرفت. فتوسنتز فرایند بیوشیمیایی طبیعیای است که لازمهی حیات روی زمین است.
فهرستی که ارایه شد به هیچ وجه جامع نیست و صرفا نمونهای کوچک از بسیاری عواملی است که باید درست عمل کنند تا مسئلهی حیات بر روی زمین شدنی باشد. ما بسیار خوشبختیم که روی سیارهای امتیازدار و متنعم، منظومهی شمسیای متنعم، کهکشانی متنعم و جهانی متنعم زندگی میکنیم.
پرسشی که اکنون برای ما مطرح است این است که با وجود خیل عظیمی از مقادیر ثابت جهانی و پارامترهای کیهانی که به جهان ما معنی میبخشند و با وجود متغیرهای ممکن بسیار زیاد برای هر یک، چهگونه ممکن است تمامی اینها در طیف بسیار کوتاهی از مقادیر مورد نیاز برای حیاتمان جای گیرد؟ وفاق کلی این است که ما یا براساس شانس و تصادف در برابر پراکندگیهای عظیم اینجا هستیم یا با طراحیای هدفمند از ناحیهی ماموری هوشمند.
برخی طرفداران دیدگاه نظریای که معتقد است ما براساس تصادف اینجا قرار داریم، تحقیق کردهاند تا بتوانند پراکندگیها را با تصادفات همپایه و همسطح نگه دارند. سناریوی فرضی آنها میگوید جهان ما تنها یکی از چندین جهانی است که لقب چندجهانی[۵] را گرفته. «این به طبیعت فرصتهای بیشتری میدهد تا تکلیفش را روشن کند»، به اینصورت که پراکندگیهای جهان را بهطور چشمگیری در مقابل بهسامانیهایش پررنگ میکند.
جهانهای بیشماری را که فاقد حیات هستند، تصور کنید؛ جهانهایی که در آنها یک یا چند متغیر اساسی نمیتوانند در دامنهی معینی از مقادیر لازم برای حیات جای گیرند. مقصود این است که، طبیعت، در نهایت تکلیفش را روشن میکند؛ همانطور که وجود ما گواه آن است که تا به حال هم، همین کار را کرده است. ما آن افراد خوششانسی هستیم که جهانشان تصادفا به ترکیب درست مقادیر کیهانی برخورد کرده. غالبا از اصل انسانی برای استناد به پایههای تجربی مدل دیگری از دیدگاه فرضیِ چند جهانی استفاده میشود.
نظریه پردازان طراحی هوشمند[۶]، از آن رو اصل انسانی را گرامی میدارند که گویی گواهی تکمیلی برای حمایت از فرضیهشان است؛ فرضیهای که معتقد است نابغهای والامقام حیات را طراحی و پیریزی کرده است. نه تنها سیستمهای زیستی دارای نشانههای این طراحی دقیق (محتوای اطلاعات دی اِن اِی[۷] ، پیچیدگی تعیین شده، پیچیدگی حل نشدنی و …) هستند، بلکه احتمالا جهانی که بستری برای حیات را تامین و پشتیبانی میکند هم، برای چنان هدفی طراحی شده است.
منبع:
https://www.gotquestions.org/anthropic-principle.html
[۱] Anthropic
[۲] Principle
[۳] Albedo
[۴] Cosmic Radiation
[۵] Multiverse
[۶] Intelligent Design
[۷] DNA