از کجا میدانیم که ذهن از جنس اطلاعات است، نه ماده یا انرژی؟اریک هالووی/ ترجمه: زینب نعمتاللهی
دنیای برنامههای کامپیوتری صفر یا یک است اما دنیای فیزیکی یک طیف است. تصور کردن «ذهن» واقعا دشوار است، اینطور نیست؟ ممکن است به خیالهای مواج یا یک نور مجرد فکر کنید اما هیچکدام خیلی واضح نیستند. از سوی دیگر، تجسم مغز بسیار آسان است. تصاویر و ویدیوهای آن فقط یک سرچ گوگل با ما فاصله دارند. به همین دلیل است که به راحتی میتوان فرض کرد مغزهای وجودهایی هستند که فکر را برای ما انجام می دهد. مغز نه تنها به راحتی تصویرسازی میکند، بلکه فیزیکی است. ما میتوانیم (به شکل نظری) آن را لمس کنیم، آن را فشار دهیم. مغز حتی الکتریسیته مصرف میکند، درست مانند کامپیوتر شما.
اما چه چیزی باعث می شود کامپیوتر ویندوز را اجرا کند؟ کامپیوتر فقط ترانزیستورهای روی ویفرهای سیلیکونی نیستند، فقط جریان الکتریسیته عبوری از مدارها نیستند. خودِ ویندوز یک موجود مجرد است، مانند ذهن ما. این ساختار، سیگنالهای الکتریکی در رایانهی شما است. اما سیگنالهای الکتریکی خودشان ساختار نیستند. شما نمیتوانید تعدادی سیگنال الکتریکی را جمع آوری کنید و آنها را تصادفی در رایانهی دیگری رها کنید و ویندوز را از آن طرف تحویل بگیرید. ساختار مهم است و ساختار چیزی است که ما به آن اطلاعات[۱] میگوییم.
نکتهی ویژه در مورد اطلاعات این است که در یک جا نچسبیده است. اطلاعاتی که ویندوز را تعریف میکند، رایانهی شما را پاسخگو میکند، گرافیکها را روی صفحهی نمایش شما نشان میدهد و صدا را از بلندگوهای شما پخش میکند. اما همان سیستم عامل ویندوز را می توان روی هر رایانهی سازگار اجرا کرد. اطلاعات یکسان است، صرف نظر از اینکه کجا اجرا میشوند.
این چیزی است که ذهن ما احساس میکند. هنگامی که چشمان خود را می بندید و آرام میگیرید، ذهن شما احساس نمیکند که به یک جا چسبیده است؛ انگار در دنیای خودش است. تصور ذهن خود در بسیاری از بدنها و تجربیات مختلف آسان است. این منبع تخیل غنی ماست. ذهن همانند اطلاعات، به یک جا نچسبیده است. بنابراین شاید ذهن ما بیشتر شبیه اطلاعات باشد تا کامپیوتر.
اما، اطلاعات چیست؟
اطلاعات، تصمیمگیری است. جدا کردن یک انتخاب از طیف وسیعی از گزینهها است. اگر از من بپرسید که من شکلات را ترجیح میدهم یا وانیل را و من بگویم شکلات، اطلاعاتی به شما دادهام.
یک تصمیم در سادهترین شکل آن انتخاب این یا آن چیز است. یک «بله» یا یک «نه». درست یا غلط. صفر یا یک.
ویندوز از میلیاردها میلیارد صفر و یک تشکیل شده است. و هر صفر یا یک، یک تصمیم است. تصمیم به این یا دیگری، نه هر دو. این همان چیزی است که باعث می شود ویندوز اجرا شود؛ میلیاردها میلیارد تصمیم.
اما این موضوع چه چیزی در مورد ذهن به ما می گوید؟ اگر ذهن مانند اطلاعات است، پس از تصمیمگیری تشکیل شده است. در مقابل چه چیزی؟ در مقابل دنیای فیزیکی آنالوگ[۲]. دنیای فیزیکی از انبوهی از تصمیمات دوتایی ساخته نشده است، بلکه به صورت انبوهی از درجهبندیهایی از نوع زیاد/کم، سریع/کند یا سنگین/سبک شکل گرفته است. جهان فیزیکی به صورت کلیدهای لغزنده و شمارهگیرنده است نه کلیدهای روشن/خاموش.
اینها ما را به چه نتیجهای میرساند؟
قبلا در مورد اینکه چرا شبکههای عصبی نمیتوانند الگوی شطرنجیای را که برای ما انسانها بیاهمیت است، یاد بگیرند، صحبت کردهام. من همچنین استدلال کردم که این شبکههای عصبی به طور شگفتانگیزی در یادگیری از مغز انسان بهتر هستند. شاید بتوانیم استنباط کنیم که ذهن، مغز نیست.
دلیل قطع ارتباط شبکههای عصبی با الگوهای ساده این است که آنها مانند دنیای فیزیکی هستند. میتوان آن را به تلفنهای قدیمی تشبیه کرد: شمارهگیرهای روی صفحهی شمارهگیری بهطور تدریجی میچرخند و شبکه را به سمت یک راهحل سوق میدهند.
مشکل این است که اگر شبکه باید جهشی بزرگ برای یافتن ساختار مناسب انجام دهد، چرخش شمارهگیر نمیتواند این کار را انجام دهد. این جهشها بسیار شبیه تصمیمگیری ( از نوع صفر و یکی) هستند زیرا نمی توان به صورت تدریجی به آنها رسید.
همه چیز خوب است، اما این در عمل به چه معنا است؟
خب، یک نکتهی عملی وجود دارد . . . در واقع یک الگوریتم عملی. این الگوریتم، الگوریتم درخت تصمیم[۳] نامیده می شود و میتواند به ما بینشی در خصوص نحوهی عملکرد ذهن بدهد.
منبع:
How We Know the Mind Is About Information, Not Matter or Energy
[۱] information
[۲] analog physical world
[۳] decision tree algorithm