آشنایی با مفهوم طراحی هوشمندانههووارد ون تیل/ ترجمه: سولماز عبدی
پیش از هرچیز باید بکوشیم تا با اهداف اساسی جنبش طراحی هوشمندانه (Intelligent Design=ID) آشنا شویم. دانستن اهداف گستردهی این جنبش در فهم برخی عناصر کلیدی زبانشناسی آن به ما کمک میکند. همچنین دانستن معنای واژهی جنبش به لحاظ استراتژیکی ضروری است زیرا کلمات آشنا اغلب به معانی تخصصی یا غیرمعمول خودشان در ادبیات طراحی هوشمند اختصاص می یابند.
چهرههای گوناگون طبیعتگرایی[۱]
به طورکلی جنبش ID بازتابی است از ادراک پیشروهای آن که معتقد بودند جهانبینی «طبیعتگرایی» به طور موثری دنیای آموزش عالی و علوم حرفهای را تحت سلطهی خود درآورده است و اینکه طبیعتگرایی اکنون چارچوبی دینی برای نظام آموزش عمومی پیش دانشگاهی نیز فراهم آورده است. جنبش ID متعهد به شکست طبیعتگرایی است. اما طبیعتگرایی تفسیرهای بسیار گوناگونی دارد که معتقدم باید با دقت فراوان از یکدیگر متمایز شوند. من تفاوتهای زیر را در این زمینه ضروری میدانم.
۱- طبیعتگرایی حداکثری: این جهانبینی بر این فرضیه استوار است که طبیعت همه جا هست و هیچ شکل دیگری از هستی، خدا یا خدایان وجود ندارد. همچنین هیچ قصد نهایی در موجودیت، ویژگی یا سیرتکاملی تاریخیاش وجود ندارد. این نظریه میتواند با اصطلاحاتی نظیر «مادهگرایی» (materialism) به این معنا که دنیای فیزیکی/مادی همه جا وجود دارد) یا «خداناباوری» (atheism) به این معنا که هیچ خدای برتری که تمامی ادیان خداپرستانه مجسم میکنند، وجود ندارد.
۲- طبیعت گرایی حداقلی: این اصطلاح را برای گروه جهانبینیهایی به کار میبرم که ایدهی کنش«فوقطبیعی» از سوی هر خدایی را انکار میکنند. فرض بر این است که تمامی کنشها (فرآیندها و رویدادها) در جهان به طور کامل در دستهی کنشهای «طبیعی» قرار میگیرند؛ کنشهایی که اعضای جهان طبیعی به شیوهای که کاملا با خصوصیات و تواناییهایشان سازگار است، آنها را انجام میدهند. گرچه طبیعتگرایی حداقلی وجود خدا یا خدایان یا غایت نهایی را نه تایید و نه تکذیب میکند، اما این نظریه را که هر وجود الهی به صورت فوقطبیعی عمل میکند-که قاعدتا با اجبار و غلبه یا جایگزین شدن با کنشهای طبیعی اعضای جهان و در نتیجه قطع جریان پدیدههای طبیعی همراه است- نیز انکار میکند. فیلیپ جانسون[۲] که مدافع طراحی هوشمندانه است، اغلب از تعبیر طبیعتگرایی «علمی» استفاده میکند، که به نظر میرسد همان طبیعتگرایی حداقلی که اینجا تعریف کردیم، باشد که اساسا با افزودن اظهاراتی نظیر اینکه کنشهای طبیعی بی هدف هستند یا اینکه علم، «تنها» مسیر قابل اعتماد به سمت دانش را فراهم می آورد، اصلاح شده است. با توجه به این موارد، اصطلاح طبیعتگرایی «علمی»، به آنچه ما طبیعتگرایی «حداکثری» مینامیم، بسیار نزدیک است.
۳- طبیعتگرایی روششناسانه: این اصطلاح اغلب برای نشاندادن این نظریه استفاده میشود که علوم طبیعی توانایی بررسی کنشهای طبیعی را به تنهایی دارند و باید نسبت به «هرگونه»کنش الهی لاادری باقی بمانند.
۴- خداشناسی طبیعتگرایانه: این جهانبینی بر این فرضیه استوار است که خدایی وجود دارد که هدفمند و به طور موثر در این جهان عمل میکند اما این اقدام الهی همواره متقاعدکننده است و هرگز اجباری نیست. در مقایسه با اشکال گوناگون خداشناسی فوقطبیعتگرایانه، خداشناسی طبیعتگرایانه مداخلهی فوقطبیعی اجباری را به عنوان چیزی که ماهیت خدا، جهان و رابطهی خدا و جهان را نقض میکند، نمیپذیرد
جنبش طراحی هوشمندانهای که اشاره کردیم متعهد به شکست «طبیعتگرایی» است اما سلاحهای زبانشناسیاش، کدامین شکل از طبیعتگرایی را نشانه گرفته است؟ ممکن است چندین اختلاف در ادبیات طراحی هوشمندانه وجود داشته باشد اما عموما به نظر میرسد که خیلی مهم نباشند. به عقیدهی بیشتر هواداران ID، تمایزهای ذکر شده در بالا به طور موثری بی معنا هستند زیرا همهی این نسخههای طبیعتگرایی با قضیهی کلیدیای که جنبش ID را مستثنا میکند (این که هیج راهی برای تشخیص تجربی کنش الهی وجود ندارد) توافق دارند.
از جمله ادعاهای اصلی جنبش ID این است که طراحی به طور تجربی، قابل تشخیص است. به تعبیر دمبسکی، «طراحی قابل تشخیص است، ما در حقیقت آن را کشف میکنیم، ما شیوههای قابل اعتمادی برای کشف آن داریم و . . . همانطور که در کل این مقاله بحث کردهام، طراحی رایج، منطقی و قابل سنجش است.» این یک ادعا است، پس هریک از اشکال طبیعتگرایی که در بالا ذکر شد- چون آنها به طور یکسانی قابلیت تشخیص تجربی کنش الهی را تکذیب میکنند- هدف شکست هستند. از نظر جنبش ID خدایی که بطور تجربی قابل تشخیص نیست، خدای غیرقابل قبول است. هر خدایی که اعمالش به طور تجربی قابل تشخیص نباشد، در شکستدادن طبیعتگرایی ارزشی ندارد. طبیعتگرایی همیشه میتواند به طور موثری بگوید که «خداوندی که هرگز نمیتواند کاری انجام دهد که تغییری ایجاد کند و ما نمیتوانیم دانشی از او داشته باشیم برای ما بیاهمیت است». از سوی دیگر، خداوندی که هواداران ID ادعا میکنند خدایی است که تفاوت عمل قابل تشخیصی را ایجاد میکند.