گونههای توجیهناپذیر و نظریهی فرگشتجفری سیمونز/ ترجمه: امیرحسین لطیفی
بشر هزاران سال است که به جستوجو و اکتشاف فسیلها میپردازد. یونانیان و رومیان باستان استخوانهای فسیل شدهی مخلوقات عظیمالجثه را میدیدند و این اثباتی بود بر این که زمانی هیولاهایی وحشتناک روی زمین گام مینهادهاند یا در دریاها شنا میکردهاند. داروین از فسیلها به عنوان پشتیبان نظریهاش بهره گرفت. او زمان بسیار زیادی را صرف یافتن فسیلها کرد و به حق نام برخی کشفیات جالبتوجهاش، از جمله کشف فسیل خرس تنبل زمینی[۱]، را از نام او گرفتهاند.
غیاب چشمگیر حدواسطها
بسیاری از صاحبنظران مدرن همچنان از فسیلها به عنوان اثباتی بر فرگشت استفاده میکنند، و آنهایی را که به نظر مشابه میآیند از نظر زمانی مرتب میکنند. با این حال، به مرور زمان شکافها بیش از پیش نمودار میشوند. در حال حاضر ما به کاوش در سطح سلولی و مقایسهی فرایندهای شیمیایی، بار یونی و تفاوتهای ژنتیکی آنها مشغولیم. به نظر مانند یک راز میآید اما محققان میدانند برای این که دایناسورها به پرندهها، گیاهان مسطح به درختان و ماهیها به دوزیستان فرگشت یابند به میلیونها تغییر درونی نیاز داریم. توجه داشته باشید که هیچ موجود نصف ماهی/ نصف سمندر یا یک سوم میمون/ دو سوم انسانی تاکنون وجود نداشته است.
مطابق بررسیهای دقیق انجام شده، غیاب موجودات حد واسط (گامهای کوچکتر) بسیار چشمگیر است. ما باید بینهایت درگیر گونههای حدواسطی باشیم که زمانی طی آزمون و خطا شکل گرفتهاند اما موفق نشدهاند زنده بمانند. اما چنین نیست؛ حتی در مورد نهنگها که بزرگترین موجودات زنده هستند. بارها به ما گفته شده است که اشکال حدواسط در نهایت پیدا میشوند اما این اتفاق نیفتاده است و مشکلات در مورد دانستههایمان همچنان در حال افزایشاند. گفتن این که دو فسیل در ظاهر مشابه که هزاران مایل از هم فاصله دارند به یکدیگر مرتبطاند پرسشهای بسیاری برمیانگیزد.
برخی نهنگها میتوانند تا سی متر و با وزنی حدود دویست تن رشد کنند. قفسهی سینهی وال آبی به قدری بزرگ ست که میتواند یک مینیون یا یک وانت کوچک را در خود جا دهد. قلب نهنگ به اندازهی یک فولکسواگن است. نهنگها از هر جنبهای بسیار عظیمالجثهاند. استخوانهای فسیل شدهی انگشتشماری از پیشینیان احتمالی آنها کشف شده است. اما ماجرا به دلیل تغییراتی که لازم است در آن انجام گیرد، همچنان رازآلود است.
داروین نوشته است که نهنگها احتمالا در نتیجهی رفتن خرسها به دریا به وجود آمدهاند. او مجبور شد بعد از انتشار اولین ویراست منشا انواع[۲] از این ادعای خود عقبنشینی کند. برخی دیرینهشناسان مدرن میگویند که اجداد نهنگها باید اسبهای آبی باشند. شاید چون آنها هم پستاندارند و بخش اعظم زندگیشان را در آب پرسه میزنند.[۳] اما از سویی دیگر آنها به طرز چشمگیری (امکانناپذیری) با هم متفاوتاند. جانوران ساحلی دیگری هم بودهاند که به آنها ارجاع داده شده است و اکنون منقرض شدهاند با این حال هیچ کدام از آنها قادر نبودهاند یک یا دو روز در دریا زنده بمانند. نکتهی جالب توجه این است که نهنگها، بر خلاف ماهیها که هنگام شنا دمشان را به چپ و راست تکان میدهند، دم خود را به طرف بالا و پایین حرکت میدهند و همینطور هرگز فلس نداشتهاند.
هیچ کس نمیداند سوراخی که نهنگها با آن هوا را به بیرون میدمند از کجا آمده است، مطمئنا این اتفاق طی گامهای متوالی کوچک به وقوع نپیوسته است. همچنین کسی نمیداند چهگونه ششها به نحوی با این سوراخها ارتباط دارند که مانع از غرق شدنشان میشود. یا چهگونه مرکز مخابراتی عظیمی که در سر آنها یافت شده است، شکل گرفته یا توانایی کمکردن فشار قسمتهای مختلف بدن حین شیرجههای عمیق چهگونه فرگشت یافته است. نوزادان نهنگ هنگام تولد با دم خارج میشوند (آنها نمیتوانند با سر خارج شوند زیرا این فرایند بسیار کند است) و برای هوا باید به سرعت به سطح آب بروند در غیر این صورت غرق خواهند شد. توانایی شنا باید از همان ابتدا وجود داشته باشد و آزمون و خطا در این مورد هرگز کارگر نخواهد بود.
وصلههای ناجور بیشتری در کار است
نهنگها تنها وصلههای ناجور گذار ملایم نیستند بلکه صرفا بزرگترین آنها هستند. تعداد استثناها ممکن است در حقیقت به اندازهی تعداد گونههای روی کرهی زمین باشد. موارد برجستهی آنها شامل کانگوروها، دارکوبها، پلاتیپوسها، زرافهها، پروانهها، اختاپوسها، راسوها، سوسکهای بمبافکن، دلفینها، کرمهای شبتاب، خرسهای آبی، خرسهای تنبل و همهی میکروارگانیسمها و حتی شاید شامل ویروسها هم میشود.
چیزی در کنار فرگشت هدایت نشده در جریان است. در حقیقت، تمام موجودات زنده احتمالا جز استثنائات محسوب میشوند. صرف زادن اسبی سریعتر از یک اسب در نهایت به چیزی با سرعت یوزپلنگ نمیانجامد. بلکه نتیجه صرفا یک اسب سریعتر است. همین موضوع در مورد سگهای خانگی و سگهای نگهبان نیز صدق میکند. درست است که انتخاب طبیعی در پارهای از موقعیتها به وقوع میپیوندد اما باعث تغییر گونهها به گونهای دیگر نمیشود. نوعی مهندسی و طراحی هوشمندانهی غیرقابل درکی باید مسئول این کار باشد.
منبع:
https://evolutionnews.org/2018/08/inexplicable-species-and-the-theory-of-evolution
[۱] Mylodon darwinii
[۲] On the Origin of Species
[۳] در متن به اشتباه گفته شده است که اسبهای آبی اجداد نهنگها هستند و این موضوع احتمالا به این خاطر است که هر دو این جانوران پستانداراناند و بیشتر عمر خود را در آب سپری میکنند. با این حال، هیچکدام از این دو گونه جد دیگری نیست بلکه این دو گونه جد مشترکی دارند که حدود ۵۴ میلیون سال قبل این دو گونه از آن انشقاق یافتهاند و هر کدام در مسیرهای فرگشتی به گونههای مدرن بدل شدهاند. این موضوع نه صرفا به خاطر در آب زیستن آنها بلکه براساس شواهد فسیلی و ژنتیکیای است که از این موضوع پشتیبانی میکنند. م