مکانیزم داروینی
هووارد جی ون تیل/ ترجمه: حسنا ارشدی

روشن است اصطلاح «مکانیزم داروینی»[۱] به فهرست روندهای طبیعی مرتبطی گفته می‌شود که بسیاری از زیست‌شناسان برای آن‌که دو مقوله‌ی تکامل تدریجی[۲] زیستی (بیولوژیکی) و نسب مشترک[۳] را امکان پذیر سازند، آن را مطرح کرده‌اند. در حال حاضر پرسش اصلی این است که در قضاوت طرف‌داران نظریه‌ی طراحی هوشمند[۴]، روندهای طبیعی «مرتبطی» که متعلق به این فهرست باشند، کدام‌ها هستند؟ فهرست مکانیزم داروینی دست‌کم شامل نوسانات ژنتیکی و انتخاب طبیعی[۵] می‌شود. همان‌طور که دمبسکی[۶] در تعریف آن می‌گوید: «مکانیزم داروینی متشکل از نوسانات تصادفی‌ای است که عناصر اولیه را برای نظریه‌ی تکامل تدریجی داروینی و انتخاب طبیعی فراهم و خود نیز آن عناصر را بررسی می‌کنند».

اما ممکن است دسته‌بندی‌های بیش‌تری از روندهای طبیعی وجود داشته باشد که در موفقیت تکامل زیستی در سرتاسر تاریخچه‌ی شکل‌گیری حیات سهیم بوده باشند. آیا طرف‌داران نظریه‌ی طراحی هوشمند تمام این‌ها را در دسته‌ی مکانیزم داروینی قرار می‌دهند؟ ظاهرا این چنین نیست. برای مثال، هم دمبسکی و هم مایکل بیهی[۷] ارزیابی‌شان را از این مطلب که ساختارهای زیستیِ دارای «پیچیدگی کاهش‌ناپذیر» مانند تاژک باکتریایی[۸] ساخته و پرداخته‌ی این مکانیزم هستند، صرفا محدود به روندهای تدریجی می‌کنند؛ روندهایی که تنها موجب بهبودهای عملکردی جزیی (بعضا به‌سختی ملزم به عملکردی واحد می‌شود) از نسلی به نسل دیگر می‌شوند. بنا بر نظر بیهی پرسش اصلی این است که سیستم‌های زیست‌شیمیایی پیچیده چه‌گونه می‌توانند به تدریج تولید شوند؟ در کتاب او که نامش جعبهی سیاه داروین است، فهرست راهنما برای «تکامل داروینی» شامل توضیح معترضه‌ی «فرایند گام به گام و تدریجی»[۹] است.

دمبسکی در کتاب از ناهار مجانی خبری نیست[۱۰] بیان می کند: «بنا بر این مسئله، ایجاد هماهنگی میان تکامل تدریجی داروینی ارگانیسمی با پیدایش سیستم پیچیده‌ی ساده‌ نشدنی‌ای است که این ارگانیسم اکنون به این سیستم جا می‌دهد اما همیشه مالک آن نیست». اکنون نظر شما درباره‌ی روندهای استحاله‌ای یا رویدادهایی که خارج از فرایند تدریجی محض رخ می‌دهند چیست؟ به نظر می‌رسد آن‌ها به عنوان روندهایی طبیعی که به توسعه‌ی طراحی هوشمند مکانیزم داروینی مرتبط نیستند، کنار گذاشته خواهند شد. «ایده‌هایی مانند تغییرات بزرگ هماهنگ، انتقال جانبی ژن، سلول‌های کنار گذاشته شده و رخداد های ناگهانی نشانه‌گذاری شده کاملا غیر داروینی هستند». اما به نظر من پرسش واقعی این است: آیا این رخدادها و سایر رخدادهای این‌چنینی مطرح شده‌اند تا در چهارچوب تفسیر دقیق طرف‌داران سیاست گام به گام از «مکانیزم داروینی» قرار بگیرند یا خیر؟ آیا آن‌ها به تاریخ تشکیل زندگی روی زمین مرتبط هستند؟ توسعه‌ی تاریخی ساختارهای نوین حیاتی از برچسب‌هایی که ممکن است ما انتخاب کنیم تا عوامل گوناگونی را که با واقعیت آن‌ها هم‌کاری دارد، مشخص کنیم، طرف داری نمی‌کند.

یکی دیگر از موانع فهرست روندهای طبیعی مرتبط که دمبسکی به مثابه عاملی منطقی برای مکانیزم‌های داروینی مورد توجه قرار داده، برخاسته از نیاز او که باید با توجه به روندهای تکاملی، تفاسیر علمی، تخصص علّی[۱۱] باشد، است. در گفتار دمبسکی، تخصص علّی یعنی مشخص کردن علت طبیعی کافی برای بیان تاثیر در پرسش. کمبود تخصص علّی، شخص را بدون هدف برای قضاوت کردن درباره‌ی این‌که آیا دگرگونی می‌تواند موثر باشد یا خیر، رها می‌کند».

مسلما تخصص علًی کامل، هدفی از تمام تفاسیر علمی است. اما رسیدن به آن اغلب بسیار دشوار است؛ مخصوصا در نوسازی تاریخ شکل‌گیری زندگی. این، مانند بسیاری دیگر از زمینه‌های علم، تنها یک واقعیت از زندگی در  زیست‌شناسی تکاملی[۱۲] است. پس زیست‌شناسی چه باید بکند؟ جست‌وجوهای خود برای علت‌های طبیعی را رها کند؟ در را به روی فرضیه‌های سببی غیر طبیعی باز کند؟ احتمال فرم‌های اتفاقی را که عامل هوشمند غیر مجسم آن مداخلات را ایجاد کرده، اثبات کند؟ دمبسکی به این پرسش‌ها پاسخ «بله» می‌دهد. در نتیجه، این پیشنهاد و طرح هوشمند است. پس از «هیچ‌چیز» و بعد از آن‌که آن علم مورد نفوذ «طبیعت‌گرایی»[۱۳]  قرار گرفت، به محدود کردن جست‌وجوهای خود برای تفسیر علت‌های صرفا طبیعی گرایش پیدا می‌کند. استدلال دمبسکی این است: «اما در نبود تخصص علًی، هیچ دلیلی برای آن‌که اجازه دهد طبیعت‌گرایی این نوع محدودیت‌ها را در استدلال علمی ما جای دهد، وجود ندارد».

من فکر می کنم هر کس زمانی می‌تواند احتمالی را تصدیق کند که این آخرین نکته از لحاظ فنی درست باشد. اما آدمی به‌طور مشابه می‌تواند به‌خوبی استدلال کند؛ دلایل خوبِ علمی، فلسفی و الهی‌ وجود دارد که توضیح بدهد چرا اغلب ما این ادعا را که مقدار کافی از علت‌های طبیعی تضمین شده‌ است، می‌فهمیم. با وجود این و با صرف نظر از آن، دمبسکی مشکل جدی‌ در تحلیل‌های خود را زمانی بیان می‌کند که تخصص علًی کامل را می‌گیرد تا تبدیل به نیازی برای علت‌های طبیعی و سهم‌هایی مرتبط از مکانیزم داروینی شود. ممکن است بسیاری از فرضیه‌های علمی درباره‌ی روشی که احتمال دارد در آن روندهای تغییر گوناگونی با واقعیت بخشیدن به برخی ساختارهای حیاتی جدید هم‌کاری کرده باشند، از تخصص علًی کمی برخوردار بوده باشند. گرچه ممکن است آن‌ها تقاضاهایی بسیار محتمل از مکانیزم‌هایی که دست‌کم تا اندازه‌ای فهمیده شده‌اند، باشند. در این‌صورت، رویکرد طراحی هوشمند تمایل دارد آن‌ها را صرفا به عنوان «داستان‌های گفته‌شده» معرفی و بدنام کند و با این کار باعث شود بیش‌تر از این مورد توجه نباشند». اگر این فرضیه‌های علمی، تخصص علّی کافی را ارایه نمی‌دهند تا اجازه‌ی محاسبه‌ی احتمال عددی برای نتیجه وجود داشته باشد، پس آن ها محتمل هستند تا از توجه طراحی هوشمند معاف شوند. به نظر می رسد تنها آن مکانیزم‌هایی که امروزه کاملا فهمیده شده‌اند، می توانند در فهرست روندهای طبیعی مرتبط جای‌گزین شوند تا در مکانیزم داروینی مشارکت کنند.

تاثیر شبکه‌ای این تقاضا چیست که تنها تفسیرهای خاص علّی به عنوان حساب‌های مرتبط علمی به حساب می‌آیند؟ (درباره ی این که ساختارهای حیاتی معین چه‌گونه عملی شدند). من معتقدم این درها را به روی ادعاهای نادرست مثبت درباره‌ی تقاضا برای تفاسیر غیر طبیعی باز می‌کند. شکی نیست که امروزه ساختارهای حیاتی بی‌شماری وجود دارند که علم نمی‌تواند حساب‌های تخصص علّی (جزیی و کامل) را از واقعیت آن ها، تنظیم کند. مسلما در نبود تخصص علّی کامل (کیفیتی که به‌طور اتفاقی، طراحی هوشمند از تفاسیر علمی درخواست می کند و نه از تفاسیر خود آن) جنبش طراحی هوشمند فرصت دارد تفاسیر طراحی هوشمند و . . . طبیعی را به عنوان گزینه‌های اجازه داده شده‌ی منطقی خود ثابت کند. به هر حال، هر بار برای یکی از این ساختارهای حیاتی، تفسیری علمی از تخصص علّی جدید ایجاد شده است، تفسیر طراحی هوشمند برای واقعی کردن آن کاملا غیر ضروری و زاید می‌شود. اصرار و پافشاری طراحی هوشمند، با توجه به نیاز برای درخواست آن به علت‌های غیر طبیعی، که ادعای آن می‌تواند تنها به وسیله‌ی حساب‌های علمی تخصص علّی رد شود، دعوتی  به روی ادعاهای مثبت نادرست است.

منبع:

http://www.counterbalance.org/id-hvt/darwi1-frame.html

 

[۱] Darwinian mechanism

[۲]Evolution

[۳] common descent .نظریه‌ی وجود نیای مشترک تمام جانداران که یکی از اصول تکامل است.

[۴]intelligent Design (ID) . باوری شبه علمی که ادعا می کند تنها یک طراح هوشمند موجودات زنده و ویژگی‌های خاصی از جهان را ساخته است.

[۵]. یکی از فرایندهای کلیدی فرگشت (تکامل) که طی نسل‌های متمادی سبب شیوع آن دسته از صفات ارثی می‌شود که احتمال زنده ماندن و موفقیت زاد و ولد یک ارگانیسم را در جمعیت افزایش می‌دهد.

[۶] [۶]William Dembski

[۷]. بیوشیمی‌دان آمریکایی و از طرف‌داران طراحی هوشمند

[۸] Bacterial Flagella .حرکت در اغلب گونه‌های باکتریایی را ماشین مولکولی پیچیده‌ای به نام تاژک باکتریایی انجام می‌دهد.

[۹]Gradualism

[۱۰]No Free Lunch

[۱۱] causally specific

[۱۲] Evolutionary biology

[۱۳] Naturalism

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا