درآمدی بر طراحی هوشمندانهکیسی لاسکین/ ترجمه: امیر مسعود جهانبین
طراحی هوشمندانه – که معمولا به اختصار «ID» نامیده میشود – نظریهای علمی است که طبق آن پیدایش برخی ویژگیهای جهان و موجودات زنده به جای یک فرایند هدایتنشده مانند انتخاب طبیعی با یک علت هوشمند به بهترین وجه تبیین میشود. نظریهپردازان ID استدلال میکنند که میتوان با مطالعه خواص اطلاعاتی اشیای طبیعی به طراحی ارجاع داد، به این طریق که تعیین کنیم آیا آنها حامل نوعی از اطلاعات هستند که در تجربهی ما از یک علت هوشمند برمیخیزد یا نه.
هواداران تکامل نوداروینی، ادعا میکنند که اطلاعات در حیات، طی فرایندهای بیهدف، کور و هدایتنشده پدید آمده است. هواداران ID استدلال میکنند که این اطلاعات از طریق فرایندهای هدفمندی شکل گرفته که به نحوی هوشمند هدایت شدهاند. هر دو ادعا به لحاظ علمی با استفاده از روشهای استاندارد علمی آزمونپذیرند. اما نظریهپردازان ID میگویند وقتی روش علمی را برای کاوش طبیعت به کار میبریم، شواهد ما را از علتهای مادی هدایت نشده برحذر میدارند، و طراحی هوشمندانه را آشکار میسازند.
طراحی هوشمندانه در باستانشناسى و پزشکی قانونی
هدف ID این است که میان چیزهای با علتهای اکیدا مادی/طبیعی و چیزهای با علتهای هوشمند تفکیک قایل شود. هم اینک استدلال مبتنی بر ID در حوزههای متنوعی از علم به کار میرود. مثلا باستانشناسان یک شیء را پیدا میکنند و لازم است تعیین کنند آیا آن شیئ از طریق فرایندهای طبیعی به این شکل خود رسیده است و بنابراین صرفا (مثلا) یک سنگ از نوعی دیگر است یا این که موجود هوشمندی با هدف خاصی آن را کندهکاری کرده است. به همین ترتیب دانشمندان پزشکی قانونی میان مرگهای با علت طبیعی (برای مثال، بیماری) و مرگهایی که موجودی هوشمند ایجاد کرده است (قتل) تمایز قایل میشوند. اینها تمایزهایی مهم برای نظامهای قانونی ما هستند که از علم و استنتاج منطقی بهره میگیرند. نظریهپردازان طراحی هوشمندانه با کاربرد استدلال مشابه، پژوهش خود را آغاز میکنند. آنها میپرسند: اگر ما بتوانیم علم را برای آشکارسازی طراحی در سایر حوزهها به کار ببریم، چرا کاربرد طراحی باید در زیستشناسی یا کیهانشناسی بحثبرانگیز باشد؟
اینجا به عملکرد ID اشاره میکنیم. دانشمندان علاقهمند به آشکارسازی طراحی، با این موضوع شروع میکنند که فاعلان هوشمند وقتی چیزها را طراحی میکنند چهگونه رفتار میکنند. آنچه ما در مورد فاعلان انسانی میدانیم این است که برای این کار مجموعهای بزرگ از دادهها فراهم میکنند. یکی از چیزهایی که درمییابیم آن است که وقتی فاعلان هوشمند عمل میکنند، اطلاعات بسیار زیادی تولید میکنند. همانطور که نظریهپرداز ID، استفان میر میگوید: «دانش مبتنی بر تجربهی ما از جریان اطلاعات، تایید میکند که سیستمهایی با مقادیر زیاد پیچیدگی معین (به ویژه علامتها و زبانها) همواره از یک منبع هوشمند سرچشمه میگیرد؛ از یک ذهن با فاعل شخصی»[۱].
بنابراین ID در پی آن است که در طبیعت دلالتهای قابل اتکایی از کنش پیشین هوشمندی بیابد؛ به ویژه ID در پی آن است که انواع اطلاعاتی را بیابد که معروف است فاعلان هوشمند تولید میکنند. اما همهی «اطلاعات» یکسان نیستند. چه نوع اطلاعاتی به عنوان اطلاعات تولید شدهی موجودات هوشمند شناخته میشوند؟ نوعی از اطلاعات که دلالت بر طراحی میکنند عموما به نام «پیچیدگی خاص»[۲] یا «اطلاعات پیچیده و خاص» (به اختصار«CSI»[۳]) نامیده میشوند. من به طور خلاصه توضیح خواهم داد که این واژگان چه معنایی دارند.
یک چیز پیچیده است اگر غیرمحتمل باشد. اما پیچیدگی یا غیرمحتمل بودن به تنهایی برای استنتاج طراحی کافی نیستند. برای فهم دلیل آن تصور کنید که به شما یک دست پوکر با پنج کارت داده میشود. هر دستی که شما دریافت میکنید، یک مجموعه کارت بسیار غیرمحتمل خواهد بود. حتی اگر شما یک دست خوب پیدا کنید، شما لزوما نخواهید گفت: «آهان، در چیدن کارتها تقلب شده.» چرا؟ زیرا چیزهای غیرمحتمل همواره رخ خواهند داد. ما به طراحی استناد نخواهیم کرد صرفا به خاطر اینکه یک چیز غیرمحتمل است. ما نیاز به چیز دیگری داریم: خاص بودن. یک چیز خاص است اگر با یک الگوی مستقل تطبیق کند.
داستانی از دو کوه
تصور کنید توریستی هستید که از کوههای آمریکای شمالی دیدار میکنید و با کوه راینیر[۴] مواجه میشوید؛ آشتفشانی غیرفعال و عظیم که چندان از سیاتل دور نیست. این کوه مشخصاتی دارد که آن را از هر کوه دیگری در زمین متمایز میکند. در واقع، اگر همهی ترکیبات ممکن صخرهها، قلهها، تپهها، آبراهها، شکافها و پرتگاهها ملاحظه شوند، این شکل خاص، بی نهایت غیرمحتمل و پیچیده است. اما شما صرفا به خاطر اینکه کوه راینیر شکل پیچیدهای دارد وجود طراحی را نتیجه نمیگیرید. چرا؟ زیرا شما میتوانید به راحتی شکل آن را از طریق فرایندهای طبیعی فرسایش، برآمدگی، گرمایش، سرمایش، انجماد، ذوب شدن برف، تاثیرات جوی و غیره تبیین کنید. هیچ الگوی مستقل خاصی برای شکل کوه راینیر وجود ندارد. پیچیدگی به تنهایی برای نتیجهگیری دربارهی طراحی کافی نیست.
اما اکنون اجازه دهید بگوییم به کوه دیگری بروید؛ کوه راشمور در داکوتای جنوبی. این کوه نیز یک شکل بسیار غیرمحتمل دارد، اما شکل آن خاص است. شکل آن با یک الگو تطبیق میکند -چهرهی چهار رییس جمهور مشهور. در کوه راشمور، شما نه فقط پیچیدگی بلکه «خاص بودن» را نیز مشاهده میکنید. بنابراین، شما ممکن است چنین نتیجه بگیرید که شکل آن طراحی شده است.
نظریهپردازان ID میپرسند «چهگونه میتوانیم این نوع از استدلال را در زیستشناسی به کار ببریم؟» یکی از بزرگترین کشفیات علمی پنجاه سال گذشته آن است که حیات اساسا بر مبنای اطلاعات ساخته شده است. اطلاعات پیرامون ما را فراگرفته است. همین که شما کتابی را میخوانید، مغز شما اطلاعاتی را که به صورت شکلهایی از جوهر روی کاغذ نوشته شده پردازش میکند. وقتی با دوستی صحبت میکنید، اطلاعات را با زبانی مبتنی بر صوت که از طریق ارتعاشات مولکولهای هوا منتقل میشوند مخابره میکنید. رایانهها کار میکنند زیرا اطلاعات را دریافت و پردازش میکنند و خروجی مفید میدهند.
بدون اینکه توانایی کاربرد اطلاعات را داشته باشیم، زندگی روزمره –آنگونه که میشناسیم– تقریبا غیرممکن میبود. اما آیا زندگی میتواند بدون آن وجود داشته باشد؟ کارل ساگان مشاهده کرد که «محتوای اطلاعاتی یک سلول ساده در حدود ۱۰۱۲ بیت است، که برابر است با حدود صد میلیون صفحه از دایره المعارفبریتانیکا.»[۵] اطلاعات پیشنویس همهی ارگانیسمهای زنده را شکل میدهد، در حالی که اساسا حاکم بر ساخت، ساختار و عملکرد همه سطوح سلولها است.
اما این اطلاعات از کجا میآیند؟
همانگونه که پیشتر ذکر کردم، ID با این مشاهده آغاز میشود که عاملان هوشمند کمیتهای عظیمی از CSI تولید میکنند. مطالعات سلول مقادیر عظیمی از اطلاعات را در DNA ما آشکار میکند که به صورت زیستشیمیایی از طریق دنبالهی بازهای نوکلئوتیدی[۶] ذخیره شدهاند. هیچ قانون فیزیکی یا شیمیایی ترتیب بازهای نوکلئوتیدی در DNA ما را دیکته نمیکنند و از این رو این دنبالهها بسیار غیرمحتمل و پیچیدهاند. با این حال نواحی رمزگذاری شدهی متعلق به DNA ترتیبات دنبالهای بسیار غیرمحتمل از بازها را نشان میدهد که دقیقا با الگویی تطبیق میکنند که لازم است تا پروتئینهای مفید را تولید کند. در آزمایشها معلوم شده است که دنبالهی بازهای نوکلئوتیدی در DNA ما باید فوقالعاده دقیق باشد تا یک پروتئین مفید تولید کند. احتمال یک دنبالهی تصادفی از اسیدهای آمینه که یک پروتئین مفید را تولید میکنند کمتر از یک در ده به توان هفتاد است.[۷] به بیان دیگر، DNA ما حاوی CSI بالایی است.
بنابراین، همانطور که تقریبا همهی زیستشناسان مولکولی اکنون قبول دارند، نواحی رمزگذاریشدهی یک DNA دارای یک «محتوای اطلاعاتی» بالا است و «محتوای اطلاعاتی» در یک بافت زیستشناسانه دقیقا به معنای «پیچیدگی و خاص بودن» است. حتی زیستشناس داروینی سرسخت، ریچارد داوکینز تصدیق میکند که «زیستشناسی مطالعه اشیای پیچیدهای است که ظاهرا نشان از این دارند که برای هدفی طراحی شدهاند.»[۸] خداناباورانی مانند داوکینز معتقدند که فرایندهای طبیعی هدایت نشده، همهی «طراحی» را انجام دادهاند اما استفان مهیر، نظریهپرداز طراحی هوشمندانه، یادآور میشود: «در همهی حالتها که ما منشأ علّی «محتوای اطلاعاتی بالا» را میدانیم، تجربه نشان داده است که طراحی هوشمندانه نقش علّی ایفا کرده است.»[۹]
یک DVD در جستوجوی یک DVD پلیر
اما تنها داشتن اطلاعات در DNA ما کافی نیست. مولکولDNA به خودی خود کاربردی ندارد. شما نیازمند نوعی ماشین هستید تا اطلاعات موجود در DNA را بخوانید و نوعی خروجی مفید ایجاد کنید. یک مولکول DNA مانند داشتن یک DVD است و نه چیزی بیشتر. یک DVD ممکن است حامل اطلاعات باشد اما بدون یک ماشین برای خواندن آن اطلاعات، هیچ فایده ای ندارد (البته ممکن است به آن به عنوان فریزبی بخواهید با آن بازی کنید!). برای خواندن اطلاعات در یک DVD نیازمند یک DVD پلیر هستیم. به همین ترتیب، سلولهای ما با ماشینآلاتی مجهز شدهاند که به فرایند اطلاعاتی درون DNA ما کمک میکنند.
این ماشینآلات، بسیار شبیه یک رایانه که فرمانها را در کدهای کامپیوتری میخواند، فرمانها و کدها را در DNA میخوانند. بسیاری از صاحبنظران، پردازش اطلاعات مشابه رایانه در سلول را به رسمیت شناختهاند و نیز ویژگیهای کدهای مبتنی بر زبان DNA را سرشار از اطلاعات رایانهگونه میدانند. بیل گیتس[۱۰] بیان میکند: «DNA انسانی همانند یک برنامهی کامپیوتری است اما بسیار بسیار پیشرفتهتر از هر نرمافزاری که ما تا کنون تولید کردهایم.»[۱۱]معلم زیستفناوری، کریگ ونتر[۱۲] میگوید «زندگی یک سیستم نرمافزاری DNA است»[۱۳] که شامل «اطلاعات دیجیتال» یا «کد دیجیتال» است و سلول یک «ماشین بیولوژیکی» است که پر از «روباتهای پروتئینی» است.[۱۴]ریچارد داوکینز نوشته است که «کد ماشین ژنها به نحوی رازآلود، رایانهمانند است.»[۱۵] فرانسیس کالینز[۱۶] متخصص ژنتیک که راهبر پروژهی ژنوم انسانی بود، خاطرنشان میسازد: «DNA چیزی شبیه درایو سخت روی رایانهی شما است» که «محتوی برنامهریزی» است.[۱۷]
بنابراین سلولها دایما فرایند پردازش اطلاعات رایانه مانند را اجرا میکنند. اما نتیجه این فرایند چیست؟ ماشینآلات. ما هرچه بیشتر دربارهی سلول کشف میکنیم، بیشتر میآموزیم که همانند یک کارخانهی مینیاتوری عمل میکند؛ لبریز از موتورها، موتورخانهها، سیستم دفع زباله، گیتهای حفاظتی، راهروهای حمل و نقل، CPUها و چیزهای بسیار دیگر. بروس آلبرتس[۱۸] رییس سابق آکادمی ملی علوم ایالات متحده، اظهار میکند:
به کل سلول میتوان به عنوان کارخانهای نگریست که شامل شبکهی پیچیدهای از خطوط تولید به هم مرتبط است که هر یک از آنها از مجموعه ماشینهای بزرگ پروتئینی تشکیل یافتهاند . . . چرا ما این مجموعههای بزرگ پروتئینی را که زیربنای رفتار سلول هستند، ماشینهای پروتئینی مینامیم؟ چون این مجموعههای پروتئینی دقیقا مانند ماشینهایی که انسانها اختراع کردهاند تا به صورت کارآمد با دنیای ماکروسکوپی تعامل کنند، شامل اجزای متحرک فوقالعاده هماهنگ هستند.[۱۹]
صدها، اگر نگوییم هزاران، ماشین مولکولی در سلولهای زنده وجود دارند. در مباحث مربوط به ID مشهورترین مثال برای یک ماشین مولکولی تاژک باکتریایی است. تاژک یک پروانهی میکرو مولکولی است که با یک موتور چرخشی رانده میشود و باکتری را به سوی غذا یا یک محیط مناسب حیات میراند. انواع مختلفی از تاژک وجود دارد اما عملکرد همهی آنها شبیه یک موتور دورانی است که در برخی ماشینها و قایقهای موتوری به دست انسانها ساخته شده است. تاژکها بخشهای بسیاری دارند که برای مهندسان انسانی آشنا هستند؛ گرداننده، استاتور، میل لنگ، اتصال U شکل و پروانه. آنگونه که یک زیستشناس مولکولی مینویسد: «تاژک بسیار بیش از دیگر موتورها شبیه به ماشینی است که انسان طراحی کرده است.»[۲۰] اما ویژگی دیگری هم در مورد تاژک وجود دارد که مختص آن است.
معرفی «پیچیدگیکاهشناپذیر»[۲۱]
در کاربست ID به زیستشناسی، نظریهپردازان ID معمولا دربارهی «پیچیدگیکاهشناپذیر» صحبت میکنند، مفهومی که زیستشیمیدان آمریکایی به نام مایکل بیهی[۲۲] بسط داد و به شهرت رساند. پیچیدگی کاهشناپذیر شکلی از پیچیدگی خاص است که در سیستمهایی وجود دارد متشکل از «چندین جزء دارای اندرکنش که در یک عملکرد اساسی مشارکت دارند و حذف هر یک از این اجزا باعث میشود رفتار سیستم عملا متوقف شود.»[۲۳] از آنجا که انتخابطبیعی تنها ساختارهایی را نگه میدارد که مزیت عملکردی به یک ارگانیسم میبخشند، چنان سیستمهایی غیرمحتمل است که از طریق یک فرایند داروینی تکامل یابند. چرا؟ زیرا هیچ مسیر تکاملیای وجود ندارد که در آن این سیستمها بتوانند در طول هر قدم تکاملی کوچک فعال باقی بمانند. به عقیدهی نظریهپردازان ID، پیچیدگیکاهشناپذیر یک الگوی اطلاعاتی است که با اطمینان دلالت بر طراحی دارد، زیرا در تمام سیستمهای با پیچیدگیکاهشناپذیر که در آنها علت سیستم از طریق تجربه یا مشاهده معلوم است، طراحی یا مهندسی هوشمند نقشی در آغاز سیستم ایفا کرده است.
اسکات مینیچ[۲۴] میکروبیولوژیست، آزمایشهای عالی ژنتیکی را اجرا کرده است که در آنها هر ژن که یک جزء تاژکدار را رمزگذاری میکند، به طور منفرد به گونهای تغییر داده میشود که دیگر عمل نمیکند. آزمایشهای او نشان میدهد که اگر هریک از تقریبا ۳۵ مولفهی پروتئینی متفاوت تاژک حذف شود، تاژک دیگر نمیتواند شکل گیرد یا عملکرد مناسبی داشته باشد.[۲۵] تاژک، طبق تعریف، به طور کاهشناپذیری پیچیده است. در این بازی همه یا هیچ، جهشها نمیتوانند پیچیدگی لازم برای ایجاد یک تاژک فعال را در یک گام پدید آورند. همچنین احتمال اینکه تاژک طی یک جهش موتاسیونی بزرگ تکامل یابد کم است.
پژوهش زیستشناسانه در پنجاه سال گذشته نشان داده است که حیات اساسا مبتنی است بر:
- ۱- مقدار عظیمی از اطلاعات پیچیده و خاص که به زبان زیستشیمیایی رمزگذاری شده است.
- ۲- سامانهای رایانه مانند از فرمانها و کدها که اطلاعات را پردازش میکند.
- ۳- ماشینهای مولکولی با پیچیدگیکاهشناپذیر و سیستمهای چند ماشینه.
در تجربهی ما، زبان، اطلاعات پیچیده و خاص، کد برنامهنویسی و ماشینها از کجا میآیند؟ آنها تنها یک منبع مشخص دارند: هوشمندی.
طراحی هوشمندانه فراتر از زیستشناسی میرود
اما ID دامنهی بزرگتری دارد. بر خلاف تصور بسیاری افراد، ID بسیار وسیعتر از جنجال دربارهی تکامل داروینی است. این بدان خاطر است که بیشتر شواهد علمی برای طراحی هوشمندانه از قلمروهایی میآید که نظریه داروین حتی نشانی از آن نمیدهد. در واقع، بیشتر شواهد برای طراحی هوشمندانه از دانش فیزیک و کیهانشناسی هستند.
تنظیم دقیق قوانین فیزیک و شیمی برای ممکن ساختن حیات پیشرفته، مثالی از سطوح فوقالعاده بالای CSI در طبیعت است. قوانین جهان پیچیدهاند زیرا بسیار غیرمحتملاند. کیهانشناسان محاسبه کردهاند که احتمال پیدایش تصادفی یک جهان دوستدار حیات کمتر از ۱ در ۱۰۱۰^۱۲۳ است. این یعنی ده به توان ۱۰ با ۱۲۳ صفر جلو آن– عددی که بسیار بسیار بزرگتر از آن است که بتوان آن را نوشت! قوانین جهان معین هستند به این معنا که در محدودهی نوار باریکی از پارامترهایی که برای وجود حیات پیشرفته لازماند تطبیق میکنند. این CSI بزرگ، دلالت بر طراحی دارد. حتی کیهانشناس خداناباور، فرد هویل،[۲۶] بیان میکند «یک تفسیر متعارف از واقعیات بیان میکند که یک هوش برتر در دانش فیزیک دخالت کرده است، همچنین در شیمی و زیستشناسی.»[۲۷]
از کوچکترین اتم، تا ارگانیسمهای زنده، تا معماری کل کیهان، کالبد طبیعت شواهدی قوی نشان میدهد که هوشمندانه طراحی شدهاند.
آشکارسازی طراحی در زیستشناسی با روش علمی
اما در حوزهی زیستشناسی چهگونگی روش علمی برای آشکارسازی طراحی به قرار زیر است:
۱- مشاهده
عاملان هوشمند مسایل پیچیده را با کنش هدفمند در ذهن حل میکنند، در حالی که سطوح بالایی از CSI را تولید میکنند. همانگونه که استفان مهیر توضیح میدهد، در آزمایشهای ما، سامانههای با مقادیر بزرگ پیچیدگی معین – مانند کدها و زبانها- دایما از یک منبع هوشمند سرچشمه میگیرند. به همین ترتیب، در تجربهی ما هوشمندی علت ماشینهای با پیچیدگیکاهشناپذیر است.
۲- فرضیه (پیشبینی)
ساختارهای طبیعیای یافت خواهند شد که شامل اجزای بسیاری هستند و این اجزا در الگوهای پیچیدهای مرتب شدهاند تا کارکرد مشخصی داشته باشند؛دلالت بر سطوح بالای CSI شامل پیچیدگیکاهشناپذیر.
۳- آزمایش: بررسیهای تجربی روی DNA نشان میدهد که لبریز از کد مبتنی بر زبان و غنی از لحاظ CSI است. سلولها، مشابه رایانه، از سامانههای پردازش اطلاعات بهره میگیرند تا اطلاعات ژنتیکی موجود در DNA را به صورت پروتئینها درآورند. زیستشناسان آزمونهای حساسیت موتاسیونی روی پروتئینها اجرا کردهاند و تعیین کردهاند که دنبالههای اسیدهای آمینهی آنها فوق العاده خاص هستند. نتیجهی نهایی سامانههای پردازش اطلاعات سلولی، ماشینهای میکرومولکولی مبتنی بر پروتئین هستند. آزمایشهای عالی ژنتیکی و دیگر مطالعات نشان میدهند که برخی ماشینهای مولکولی، مانند تاژک باکتریایی دارای پیچیدگیکاهشناپذیر هستند.
نتیجه: سطوح بالای CSI – شامل پیچیدگیکاهشناپذیر – در سیستمهای زیستشیمیایی با کنش یک عامل هوشمند به بهترین وجه تبیین میشوند.
شخص میتواند با نتایج ID مخالفت داشته باشد اما نمیتواند به طور معقولی ادعا کند که ID برهانی است که مبتنی بر دین، ایمان یا وحی الاهی است. ID مبتنی بر علم است.
طراحی ID دارای ویژگی علمی است زیرا یک برهان مبتنی بر تجربه است که روشهای پذیرفته شدهی علوم تاریخی را به کار میبرد تا در طبیعت انواع پیچیدگی را بیابد که ما از مشاهدات حال حاضر میفهمیم آنها از علتهای هوشمند پدید میآیند. وقتی به مطالعهی طبیعت از طریق علم میپردازیم، شواهدی بر تنظیم دقیق و طراحی –طراحی هوشمندانه– بهدست میآوریم؛ از معماری کلان کل جهان گرفته تا ماشینهای زیستمولکولی زیرمیکروسکوپی.
منبع:
http://www.ideacenter.org/contentmgr/showdetails.php/id/1552
- S. C. Meyer, “The origin of biological information and the higher taxonomic categories,” Proceedings of the Biological Society of Washington, ۱۱۷(۲):۲۱۳-۲۳۹ (۲۰۰۴).
- specified complexity
- complex and specified information
- Mount Rainier
- C. Sagan, “Life,” in Encyclopedia Britannica: Macropaedia Vol. 10 (Encyclopedia Britannica, Inc., 1984), 894.
- nucleotide bases
- D. D. Axe, “Extreme Functional Sensitivity to Conservative Amino Acid Changes on Enzyme Exteriors,” Journal of Molecular Biology, ۳۰۱:۵۸۵-۵۹۵ (۲۰۰۰); D. D. Axe, “Estimating the Prevalence of Protein Sequences Adopting Functional Enzyme Folds,” Journal of Molecular Biology, ۱-۲۱ (۲۰۰۴).
- Richard Dawkins, The Blind Watchmaker (New York: W. W. Norton, 1986), 1.
- S. C. Meyer et. al., “The Cambrian Explosion: Biology’s Big Bang,” in Darwinism, Design, and Public Education, J. A. Campbell and S. C. Meyer eds. (Michigan State University Press, 2003).
- Bill Gates
- B. Gates, N. Myhrvold, and P. Rinearson, The Road Ahead: Completely Revised and Up-To-Date (New York: Penguin Books, 1996), 228.
- Craig Venter
- J. Craig Venter, “The Big Idea: Craig Venter On the Future of Life,” The Daily Beast (October 25, 2013), accessed October 25, 2013, www.thedailybeast.com/articles/2013/10/25/the-big-idea-craig-venter-the-future-of-life.html.
- See C. Luskin, “Craig Venter in Seattle: ‘Life Is a DNA Software System’,” (October 24, 2013), www.evolutionnews.org/2013/10/craig_venter_in078301.html.
- R. Dawkins, River Out of Eden: A Darwinian View of Life (New York: Basic Books, 1995), 17.
- Francis Collins
- F. Collins, The Language of God: A Scientist Presents Evidence for Belief (New York: Free Press, 2006), 91.
- Bruce Alberts
- B. Alberts, “The Cell as a Collection of Protein Machines: Preparing the Next Generation of Molecular Biologists,” Cell, ۹۲: ۲۹۱-۲۹۴ (February 6, 1998).
- D. J. DeRosier, “The Turn of the Screw: The Bacterial Flagellar Motor,” Cell, ۹۳: ۱۷-۲۰ (April 3, 1998). Note: DeRosier is not pro-ID.
- Irreducible Complexity
- Michael Behe
- M. J. Behe, Darwin’s Black Box: The Biochemical Challenge to Darwinism (Free Press 1996), 39.
- Scott Minnich
- Transcript of testimony of Scott Minnich, Kitzmiller et al. v. Dover Area School Board (M.D. Pa., PM Testimony, November 3, 2005), 103-112. See also Table 1 in R. M. Macnab, “Flagella,” in Escherichia Coli and Salmonella Typhimurium: Cellular and Molecular Biology Vol. 1, eds. F. C. Neidhardt, J. L. Ingraham, K. B. Low, B. Magasanik, M. Schaechter, and H. E. Umbarger (Washington D.C.: American Society for Microbiology, 1987), 73-74.
- Fred Hoyle
- Fred Hoyle, “The Universe: Past and Present Reflections,” Engineering and Science, pp. 8-12 (November, 1981).